FLIR


سرنام
برق و الکترونیک
4 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
forawrd-looking infraed unit-واحد ديده بان زير قرمز[فلير] ~ نوعي سيستم آشکار سازي زير قرمز فعال که در ارتش آمريکا استفاده مي شود و با به کار گيري ليزرهاي فرستنده و گيرنده و آشکار سازي تابشهاي گسيل شده از هدف، فاصله و سمت آن را تعيين مي کند. سيستمهاي فلير با استفاده از آرايه اي از آشکارسازهاي مجزا فضاي جسم را پويش و سيگنال تصويري توليد مي کنند. يک پردازنده اين سيگنالهاي الکتريکي را تقويت و به صورت اطلاعات رمز شده به نمايشگر مي فرستد.براي نيل به بيشترين کارايي در آشکارسازهاي ژرمانيمي با ناخلصي جيوه (Ge:Hg) لازم است که دماي کار آنها به روشهاي زمزاييکي تا حدود 30 درجه ي کلوين پايين آورده شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت FLIR معنی FLIR معنی FLIR به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک FLIR در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
FVC
forward voice channel-کانال صداي مستقيم[اف وي سي] ~ کانال صدايي که در سيستم تلفن سيار سلولي بين ايستگاه زميني (land station) و ايستگاه سيار (mobile station) استفاده مي شود .

FWCFA
forward-wave crossed-field amplifiers-تقويت کننده ميدان-مقتاطع موج -پيشرو[اف دبليو اي] ~ تقويت کننده اي که به نام تقويت کننده ي موج -پيشرو و نوع -ام نيز ساخته مي شود.

4PDT
four- pole double- throw-چهار قطبي دو وصلي ~ نوعي کليد يا رله ي 12 پايانه اي که همزمان دو زوج پايانه را به هر يک از دو زوج پايانه ي ديگر متصل مي سازد . براي قطع و وصل مجموعه بلندگوهاي استريو به کار مي رود.

4PST
four-pole single- throw-چهار قطبي يک وصلي ~ نوعي کليد يا رله ي 8 پايانه اي که همزمان دو زوج مدار جداگانه را باز يا بسته مي کند.

FHP motor
fractional-horsepower motor-موتور کسر اسب بخاري ~ هر نوع موتوري که توان آن در سرعت 1800 دور در دقيقه کمتر از يک اسب بخار مي باشد .

FEL
free- electron laser-ليزر الکترون آزاد ~ نوعي منبع تابش همدوس ، کارآمد ، پرتوان و با بسامد قابل تنظيم که از باند گيگاهرتز تا باندهاي پرتو- ايکس نرم کار مي کند. سرعت الکترونهاي آن نزديک سرعت نور است . هرچه سرعت الکترون بيشتر باشد ، طول موج تابش خروجي کوتاهتر است. با استفاده از يک ميدان تلمبه زني متن ...

f
frequency-بسامد ~ تعداد چرخه هاي کامل در واحد زمان براي يک کميت دوره اي نظير جريان تناوب ، امواج صدا ، يا امواج راديويي . بسماد يک چرخه در ثانيه معادل با يک هرتز ( 1 هرتز ) است. ساير واحدهاي بسامد عبارت اند از کيلومتر هرتز ( KHZ ) ، مگاهرتز(MHZ)، گيگاهرتز ( GHZ) ، تراهرتز( THZ)، بسامد بر حسب مگاهرت ...

FDMA
frequency- division multiaccess-دستيابي چندگانه با تقسيم بسامدي [ اف دي ام اي] ~ نوعي سيستم مخابرات ماهواره اي تسهيمي که از يک روش قياسي براي مدوله سازي سيگنالهاي تلفني استفاده مي کند. تکرار کننده هاي ماهواره توانايي پذيرش سيگنالهاي متعدد با بسامدهاي مختلف را در محدوده ي پهناي باند خود دارند.

FDM
frequency-division multiplex-تسهيم با تقسيم بسامدي[اف دي ام] ~ نوعي سيستم تسهيم براي ارسال دو يا چند سيگنال روي يک مسير مشترک از طريق قطع و وصل باندهاي بسامدي مربوط به هر سيگنال .

FM
frequency modulation-مدوله سازي بسامد[اف ام] ~ نوعي مدوله سازي که در آن بسامد لحظه اي موج مدوله شده به ميزاني متناسب با مقدار لحظه اي موج مدوله کننده با بسامد حامل اختلاف دارد . دامنه ي موج مدوله شده ثابت است . سيستم پخش با مدوله سازي بسامد عملاً در مقابل تداخلهاي محيطي يا مصنوعي ايمن است .