bromine


اصطلاح
برق و الکترونیک
7 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
برم ~ مايع غير فلزي با عدد اتمي 35 و وزن اتمي 79/9 .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت bromine معنی bromine معنی bromine به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک bromine در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
brownout
تعديل ولتاژ ~ معمولاَُ به کاهش ولتاژي گفته مي شود که از سوي شرکت برق براي پاسخ به تقاضاي بيش از اندازه روي سيستم توليد و توزيع برق اعمال مي شود.

brush
جاروبک ~ فلز رسانا يا قطعه ي کربني که اتصال الکتريکي لغزان با آرميچر متحرک برقرار مي کند.

brush encoder
رمزگذار جاروبکي

brush
جاروبک ~ فلز رسانا يا قطعه ي کربني که اتصال الکتريکي لغزان با آرميچر متحرک برقرار مي کند.

brush encoder
رمز گذاري جاروبکي ~ يک رمز گذار با تعدادي جاروبک که اتصال الکتريکي با بخشهاي رسانا واقع در روي سطح متحرک خطي يا چرخنده برقرار کرده است و اطلاعات موقعيتي را به داده هاي رمزي تبديل مي کند.

brushless DC motor
موتور دي سي بي جاروبک ~ نوعي موتور با آهنرباي دائم براي بارهاي سبک که در آن عمل جابه جايي قطبها ( کموتاسيون) نوعاُ توسط کليدهاي تريانزيستور و تحت کنترل سنسور اثر هال انجام مي پذيرد.

B scope
بي نما ~ صفحه ي نمايش رادار که يک نمايشگر بي ( بي) توليد کند.

B station; slave station
ايستگاه بي ؛ ايستگاه ب؛ ايستگاه پيرو ~ يک ايستگاه لوران که سيگنال آن همواره به مدت بيش از نصف زمان تناوب بعد از سيگنال ايستگاه اصلي يا ايستگاه آ ( الف) ارسال مي شود.

B supply
تغذيه ي بي ~ منبع تغذيه اي که ولتاژ مثبت مورد نياز آند و ساير الکترودهاي يک لامپ الکتروني را فراهم مي کند.

BT-cut crystal
بلور بابرش بي تي ~ يک صفحه ي بلوري که از صفحه ي چرخيده حول طوري بريده مي شود که زاويه ساخته شده با محور زد تقريباُ 49- درجه است. اين برش ياساساُ داراي ضريب دمايي صفر است.