bunching


اصطلاح
برق و الکترونیک
8 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
دسته بندي ~ شارش الکترونها از کاتد به آند به صورت دسته هاي متوالي و نه پيوسته در يک لامپ الکتروني مدوله شده با سرعت اين امر نتيجه مستقيم ايجاد اختلاف در زمان گذر الکترونها بر اثر مدوله سازي سرعت است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت bunching معنی bunching معنی bunching به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک bunching در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
buried diffused layer
لايه نفوذي مدفون ~ يک لايه ي کم ~ مقاومت که قبل از تشکيل الايه ي رونشستي سطحي و از طريق نفوذ نا خالصي در ماده ي نيمرسانا ساخته مي شود .

burned-in image
تصوير پا بر جا ~ تصويري که عليرغم تغيير صحنه ي لامپ دوربين تلويزيوني ، در موقعيت ثابتي از سيگنال خروجي خود را حفظ مي کند .

burn-in
سوزاندن آزمايشي ، سخت کاري ~ عملکرد مدار يا محصول تحت شرايط فرسوده سازي سريع ( شامل دما و رطوبت بالا) براي مدت زمان مشخص . اين کار قبل از حمل محصول و به منظور پايدار سازي مدارهاي آن و جدا کردن نمونه هاي با نقص زودرس انجام مي گيرد .

burnout
سوختن ~ از کار افتادن يک قطعه يا وسيله به دليل گرماي زيادي که بر اثر عبور جريان بيش از حد آن توليد مي شود .

burst amplifier , chroma band pass amplifier
تقويت کننده ي تکانه اي ، تقويت کننده ~ ميان گذر رنگ ~ در گيرنده ي تلويزيون رنگي ، به طبقه ي تقويت کننده اي گفته مي شود که درست در لحظه ي عبور سيگنال تکانه ي رنگ 3/58 مگاهرتزي به وسيله ي يک پالس افقي فعال شده و شروع به تقويت مي کند .

burst rate
آهنگ تکانه ~ آهنگ ارسال تکانه اي از بيتها در موقع ارسال از يک پايانه ي تقسيم زماني با دسيابي چندگانه ( TDMA) .

burst separator
جداساز تکانه ~ مداري در گيرنده ي تلويزيون رنگي که تکخانه ي رنگ را از سيگنال مخلوط تصوير جدا مي کند .

burst bransmisssion
ارسال تکانه اي ~ نوعي روش ارسال که در آن پيامها براي زمان معيني ذخيره مي شوند و سپس با 10 يا 100 برابر سرعت معمولي آزاد مي شوند . سيگنالهاي دريافتي ابتدا ذخيره مي شوند و سپس سرعت آنها تا حد عادي برابر کاربر ~ پايين آورده مي شود .

bus
گذرگاه . باس ~ 1. مجموعه اي از ساناهاي موازي که مسير ارتباطي اصلي بين سي پي يو سيستم رايانه با بخشهاي جانبي آن نظير وسايل ورودي /خروجي (I/O ) . مانيتورها . چاپگرها را تشکيل مي دهند . 2. يک ميله ياسيم راسانا و سنگين ، نوعاً از جنس مس ، براي اتصالهاي تغذيه با زمين .

bus architecture
معماري گذرگاه ~ رهنمود طراحي يا جانمايي فيزيکي براي سيستم گذرگاهي که مطبق با قوانين و قراردادهاي حاکم بر تبادل داده ها طراحي شده است . نمونه هاي آن عبارت اند از گذرگاههاي VME,IBM,و S تخته مدارهاي متصل شونده به مدار اصلي مطابقه با استانداردهاي مربوط به ابعاد تخته مدار و آرايش سرهاي ورودي و خروجي آنه ...