capacitance


اصطلاح
برق و الکترونیک
11 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
ظرفيت ~ 1. اندازه ي الکتريکي يک خازن . واحد اصلي آن فاراد است اما معمولاً از واحد هاي کوچک تري نظير ميکروفاراد ، نانو فاراد ، و پيکو فاراد استفاده مي شود . 2. ويژگي ذخيره ي الکتريسيته در دو سيم مجاور که توسط ماده ي عايق از هم جدا شده اند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت capacitance معنی capacitance معنی capacitance به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک capacitance در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
capacitance bridge
پل خازني ~ پلي براي مقايسه ي ظرفيت دو خازن ، نظير پل ( شرينگ ) يا پل يونيورسال .

capacitance level indicator
سطح سنج خازني ~ نوعي نشاندهنده ي سطح که ماده مورد نظارت آن دي الکتريک خازني است که بين منبع فلزي و الکترود عايق عمود بر منبع تشکيل مي شود . با اين روش مي توان عمقهاي تا حدود 60 متر را به دقت اندازه گرفت .

capacitance-loop directional coupler
تزويجگر جهتي - خازني ~ نوعي تزويجگر جهت دار که در ازاي اتصال تزويج آن ، هنگامي که در جهت طولي در موجبر قرار گيرد ~ ، کوتاهتر از ربع طول موج هواهد بود .

capacitance meter
ظرفيت سنج ~ ابزاري براي اندازه گيري مقدار ظرفيت خازنها يا مدارها .

capacitance multipller
ضرب کننده ظرفيت ~ مداري که با استفاده از تقويت کننده هاي عملياتي مقدار خازن ورودي را در يک ظريب ثابت يا قابل تنظيم ضرب مي کند .

capacitance-operated intrusion detector
آشکار ساز خازني متجاوز ~ نوعس سيستم هشدار دهنده ي محيطي که در آن حضور جسم متحرکت موجب تغيير ظرفيت انتن - به زمين و به کار افتادن سيستم مي شود . با نزديک شدن متجاوز به آنتن آويزان افقي در منطقه حفاظت شده ، سيگنال هشدار ارسال مي شود .

capacitance relay
رله ي خازني ~ نوعي رله ي الکترونيکي که به تغييرات ظرفيت کوچک ، نظير نزديک شدن دست به سيم يا صفحه حساس ، پاسخ مي دهد .

capacitive coupling
تزويج خازني ~ انتقال انرژي از مداري به مدار ديگر توسط خازن .

capacitive diaphragm
ديافراگم خازني ~ پنجره اي مشدد در موجبر که راکتانس خازني معادل را بسامد ارسال توليد مي کند .

capacitive-discharge ignition
جرقه زني تخليه - خازني ~ سيستمي براي احتراق خوردوها که در آن يک ( اس آي آر ) انرژي ذمخيره شده در خازن را د دو سر شکاف شمعهاي خودرو تخليه مي کند . براي تخليه ي منتهي به جرقه لازم است ولتاژ خازن توسط ترانسفورمر پالسي بالا برده شود .