cathode-ray oscilloscope; oscilloscope;scope


اصطلاح
برق و الکترونیک
44 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
نوسان نماي پرتوکاتدي [ سي آر او] ؛ اسيلوسکوپ ؛ اسکوپ ابزاري آزمايشگاهي براي نمايش مقادير لحظه اي و شکل موجهاي کميات الکتريکي متغير با زمان به روي صفحه فلوئورسان و با استفاده از پرتوهاي کاتدي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت cathode-ray oscilloscope; oscilloscope;scope معنی cathode-ray oscilloscope; oscilloscope;scope معنی cathode-ray oscilloscope; oscilloscope;scope به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک cathode-ray oscilloscope; oscilloscope;scope در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
cathode-ray storage tube
لامپ ذخيره اي پرتو کاتدي ~ نوعي لامپ ذخيره اي که اطلاعات آن توسط باريکه پرتو کاتدي نوشته مي شود.

cathode-ray tube
لامپ پرتو- کاتدي [ سي ار تي] نوعي لامپ باريکه- الکتروني که در آن الکترونهاي گسيل شده از سوي کاتد داغ به وسيله ي تفنگ الکتروني به صورت باريکه اي در مي آيند که روي سطح مقطع کوچکي از صفحه فلوئورسان متمرکز مي شود. با استفاده از صفحات انحراف الکتروستاتيکي دروني يا پيچکهاي انحراف الکترومغناطيسي بيروني مي ...

cathode-ray-tube display
نمايش لامپ پرتو کاتدي ~ نشان دادن سيگنال دريافتي روي صفحه لامپ پرتو کاتدي .

cathode resistor
مقاومت کاتد ~ مقاومتي در مدار کاتد يک لامپ خلأ . مقدار آن طوري انتخاب مي شود که افت ولتاژ دو سر آن در اثر عبور جريان لامپ الکترود شبکه را در باياس منفي مناسب قرار دهد.

cathodoluminescence
نورافشاني کاتدي ~ نورافشاني توليد شده توسط الکترونهاي پر سرعت . هنگامي که اين الکتونها فلزي را در خلأ بمباران مي کنند، مقدار اندکي از فلز تبخير مي شود و به حالت برانگيخته مي رود که موجب گسيل تابش با مشخصه فلز مي شود.

cathodophosphorescence
فسفر ساني کاتدي ~ نورافشاني ديرگذر بر اثر بمباران يک فلز توسط الکترونهاي پر سرعت در خلأ .

catwhisker
سيم سبيل گربه اي ~ سيمي انعطاف پذير و با جهت گيري دقيق براي اتصال به سطح بلور نيمه رسانا در نقطه اي که منجر به يکسوسازي شود.

cavity coupling
تزويج کاواکي ~ روشي بري وارد يا خارج کردن انرژي در يک کاواک وشدد در خطهاي هم محور از حلقه ها و پرابهاي سيمي و در موجبرها از سوراخ يا شيار براي عمل تزويج استفاده مي شود.

cavity resonance
تشديد کاواکي ~ 1. بسامد تشديد مشدد کاواک 2. بسامد تشديد طبيعي ديوارک بلندگو ، که در گستره شنيداري به صورت تقويت نامطلوب صداها روي اين بسامد بروز مي کند.

cavity resonator
مشدد کاواکي ~ فضايي کاملاُ محصور توسط رساناي فلزي که طوري تحريک شده است که به عنوان منبع نوسانات الکترومغناطيسي رفتار مي کند. ابعاد و شکل محفظه ، بسامد تشديد را تعيين مي کند.