cavity resonator


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مشدد کاواکي ~ فضايي کاملاُ محصور توسط رساناي فلزي که طوري تحريک شده است که به عنوان منبع نوسانات الکترومغناطيسي رفتار مي کند. ابعاد و شکل محفظه ، بسامد تشديد را تعيين مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت cavity resonator معنی cavity resonator معنی cavity resonator به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک cavity resonator در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
C band
باند « سي» ~ باند مربوط به بسامدهاي بين 4/0 تا 8/0 گيگاهرتز ، متناظر با طول موجهاي 7/5 و 3/75 سانتيمتر و مطابق با استاندارد 1976- 521 ال اي اي اي .

C-band waveguide
موجبر باند « سي» ~ موجبري مستطيلي به ابعاد 3/48 در 1/58 سانتيمتر ، که در مد غالب خود براي طول موجهاي 3/7 تا 5/1 سانتيمتر استفاده مي شود.

C core
هسته ي سي - شکل ~ حلقه اي مغناطيسي با سيم پيچ مارپيچي که در ابتدا به شکل مستطيلي مورد نظر ساخته مي شود و سپس به دو قطعه سي - شکل برش مي خورد و در اطراف ترانسفورمر يا پيچک تقويت کننده مغناطيسي کار گذاشته مي شود.

C display
نمايشگر « سي» ~ صفحه ي نمايش مستطيلي رادار که در آن هدفها با نقاط روشن نشان داده مي شوند و سمت و زاويه ي ارتفاع هر هدف به ترتيب توسط مختصات افقي و عمودي مشخص مي شود.

ceiling-height indicator
نشانگر ارتفاع ابر ~ ابزاري فوتوالکتريکي براي اندازه گيري ارتفاع ابرها به کمک باريکه ي عمودي نور .

celestial guidance
هدايت آسماني ؛ هدايت سماوي ~ هدايت موشک دوربرد با ارجاع به اجرام آسماني . موشک مجهز به انواع ژيروسکوپ ، ردگير نوري يا راديويي ستارگان ، سروو ، کامپيوتر ، و وسايل ديگري است که در مجموع با رصد ستارگان و محاسبه موقعيت ، موشک را در جهت صحيح هدايت مي کند.

cell
پيل؛ سلول ~ 1. واحد سازنده ي باتري اوليه يا ثانويه که انرژي شيميايي را به انرژي الکتريکي تبديل مي کند. 2. واحد سازنده ي وسايل تبديل انرژي تابشي به انرژي الکتريکي نظير پيل خورشيدي يا پيل فوتوولتايي . 3. واحد سازنده ي وسايلي که مقومتشان در برابر انرژي تابشي تغيير مي کند، مانند پيل سلنيمي . 4. واحد اص ...

cell site; land station
پايگاه سلولي ~ مجموعه آنتنها و تجهيزات ارسال و دريافت راديويي براي ارتباط بين تلفنهاي همراه سلولي و مرکز راهگزيني تلفن همراه ( mobile telephone switching office) در سيسم تلفن همراه سلولي.

cellular mobile telephone
تلفن همراه سلولي نوعي فرستنده گيرنده کوچک ، سبک و قابل حمل که در سيستم تلفن همراه سلولي به عنوان دستگاه تلفن استفاده مي شود. تلفن همراه از باتري تغذيه مي شود و داراي صفحه کليد و نمايشگر الفباي عددي است.

cellular mobile telephone system
سيستم تلفن همراه سلولي ~ نوعي سيستم تلفني که با استفاده از خطوط ارتباطي « ار اف» ، سيگنالهاي صدا و داده را از تلفن همراه سلولي ( ايستگاه يا واحد سيار ) و پايگاه سلولي ( ايستگاه پايه يا زميني ) به منظور عمليات رله به مرکز راهگزيني ارتباطات راه دور سيار ( mobile telecommunications switching office[MT ...