channel bank

vhannel breakdown

شکست کانال ~ شکست بهمني کانال ترانزيستور ماسفت.

channel capacity

ظرفيت کانال ~ بيشترين تعداد بيتها يا عناصر اطلاعاتي که در واحد زمان در کانال معين قابل حمل است.

channel effect

اثر کانال ~ جريان نشتي که در سطوح بين اميتر و کلکتور برخي از ترانزيستور ها جاري مي شود.

channeled array

آرايه ي کانال بندي شده ~ يک آرايه- دريچه ي نيم رسانا که روي تراشه ي آن سلولهاي اساسي در سطرها و ستونهايي مرتب شده اند . اين آرايش امکان مسير دهي اتصالات در فضاي ( کانال) بين سطرها و دريچه ها را فراهم مي سازد . بازده مسيردهي در اين روش تقريباُ 90 درصد است.

channelized receiver

گيرنده ي کانال بندي شده ~ نوعي گيرنده ي راديويي که وي سيگنالهاي همزمان دريافت شده تبديل بسامد-به -زمان انجام مي دهد، و يک خروجي با فرمت موازي توليد مي کند.

channelizing

کانال بندي ~ فرايند تقسيم يک باند ارسال پهن براي کار با مدارهايي که به پهناي باند کمي نياز دارند.

channel selector

کانال گزين ~ کليد يا آلت کنترلي ديگري که گيرنده تلويزيون را روي کانال مورد نظر تنظيم مي کند.

channel separation

فاصله کانال ~ اختلاف الکتريکي يا آکوستيکي بين کانالهاي چپ و راست در سيستمهاي استريو.

chnnel shifter

اتقال دهنده کانال ~ مداري در سيستم هاي راديو- تلفني که با انتقال يک يا چند کانال بسامد- صوتي از کانالهاي معمولي به کانالهاي بالاتر ، همشنوايي بين کانالها را کاهش مي دهد. مدار مشابهي در گيرنده ، اين کانالها را سر جاي خود بر مي گرداند.

channel stopper

کانال بند ~ حلقه اي از ماده ي نيم رساناي نوع مخالف که به منظور ايجاد جدايي الکتريکي و جلوگيري از تشکيل عناصر پارازيتي در اطراف ترانزيستورهاي يک مدار مجتمع نفوذ داده مي شود.