active homing


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
هدايت فعال ~ فرايند يافتن محل و برخورد با هدق يا شي ء به منظور آسيب رساندن يا تخريب آن ، به کمک رادار ، سونار ، يا لادار (لدار)فعال که داخل موشک يا اسلحه ي ديگري نصب شده است . در هدايت غير فعال گسيل انرژي توسط يک گيرنده مناسب کشف و سپس هدايت اسلحه ي حساس انجام مي گيرد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت active homing معنی active homing معنی active homing به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک active homing در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
active infrared detection system
آشکار سازي زير قرمز فعال محل يابي و ردگيري هدف يا شي ء با فر ستنده ي زير قرمز فعال ( اي آر ) ( مثلاً ، ليزر ( اي آر ) گسيل شده از گيرنده ، اين روش در شرايطي که ( اي آر ) گسيل شده از سوي هدف براي آشکار سازي و يافتن موقعيت آن کافي نباشد ، به کار مي رود . بخش فعال فاصله و جهت تعيين مي کند و بخش غير فع ...

active jamming
اخلال فعال تداخل عمدي در کر ارسال و دريافت بسامدهاي راديويي يا راداري از طريق ارسال نويز راديوييپهن - باند که مانع از ارسال و ردريافت سيگنالهاي هوشمند يا رديابي و هدايت موشکها ، هواپيماها ، کشتيهاي خودي به وسيله ي دشمن مي شود . معمولاً فر ستنده ي اخلالگر در روي کشتي يا هواپيما در فضاي خودي نصب مي ش ...

active length
طول فعال ~ مسافت پيموده شده توسط الکترون در يک ترانز يستور از اميتر يا سورس تاکلکتور يا درين .

active line
خط فعال ~ خطي افقي در تلويزيون که اطلاعات تصوير را در بر ~ دارد بر خلاف خطوط برگشتي که در طي برگشت افقي و عمودي خالي هستند .

active logic
ماده ي فعال ~ مدار منطقي که شامل اجزاي فعال براي انجام کارهايي نظير بازسازي سطوح منطقي ، شکل دهي پالس ، وارونسازي پالس ، و بهره توان است .

active material
ماده ي فعال ~ 1. مادهي فلوئو رساني که در صفحه ي نمايش لامپاي پرتوکاتدي استفاده مي شود مانند تنگستات کلسيم ، فسفات روي ، وسيليکات روي . 2.اکسيد سرب يا ساير مواد ذخيره کننده ي انرژي که در ساخت صفحه هاي باتري به کار مي روند .

active - matrix display
نمايشگر ماتريس - فعال ~ نمايشگر تصويري از جنس بلور - مايع که براي رايانه هاي کتابي ساخته شده است و مي تواند متن و تصوير رنگي را نمايش دهد . اين نمايشگر به منظور جانشيني با نمايشگر لامپ - پرتو - کاتدي ساخته شده و جانشين گران قيمت تر صفحه ي ماتريس - غير فعال است . روشنايي و سايه - روشن آن بيشتر ار صف ...

active-matrix thin-film transistor
ترانزيستور پوسه -نارک ماتريس - فعال ( اي ام تي اف تي ) ~ ماتريس نماسشگري که براي قطع و وصل پيکسلهاي تصوير از هزاران ترانزيستور پوسه - نازک، نوعاًسيلسيم بي شکل ، استفاده مي کند.

active network
شبکه فعال ~ شبکه اي که خروجي آن علاوه بر توان سيگنال ورودي به منبع انرژي وابسته است .

active region
ناحيه فعال ~ ناحيه اي در يک قطعه ي نيمر سانا که در ان تقويت ، يکسو سازي ، گسيل نور يا ساير عمليات پويا روي مي دهد .