chirp


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
جيرجير؛ چهچهه ~ 1. تغيير نامطلوب در بسامد حامل موج- پيوسته در هنگام کليدزني آن .2. صداي شنيده شده در گيرنده ي رمز هنگامي که بسامد حامل فرستنده به صورت خطي در مدت زمان پالس رمز افزايش مي يابد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت chirp معنی chirp معنی chirp به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک chirp در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
chirp filter
پالايه ي چهچهه اي ~ پالايه اي که براي فشرده سازي پالس در رادار چهچهه اي استفاده مي شود.

chirp modulation; swept-frequency modulation
مدوله کننده ي چهچهه اي ؛ مدوله کننده ي روبش - بسامدي ~ نوعي مدوله کننده ي که در آن سيگنال حامل باند بسامدي مجاز را مرتباً و با آهنگ ثابت جارو مي کند. در محل گيرنده ، اين پالس پهن و با ميانگين توان بالا با استفاده از روشهاي خط - تأخير به پالس باريکي تبديل مي شود که ضمن تقويت سيگنال مطلوب ، سيگنالهاي ...

chirp radar
رادار چهچهه اي ~ نوعي رادار که در آن سيگنال روبش - بسامدي ارسال و پژواک آن از هدف دريافت مي شود. با فشرده سازي زماني اين سيگنال در نهايت پالس باريکي به نام سيگنال چهچهه به دست مي آيد. براي فشرده سازي از شبکه اي استفاده مي شود که تدخيري متناسب با بسامد ايجاد مي کند . ويژگي هاي اين رادار عبارت اند از ...

chisel bond
پيوند اسکنه اي ~ روشي براي پيوند سيمهاي اتصال طلا يا آلومينيم از بالشتک تراشه نيمه رسانا به قاب پايه ها. با استفاده از نوعي ابزار اسکنه مانند ، گرما و فشار همزمان به انتهاي سيم وارد مي شود.

chlorine
کلر [ سي ال] ~ عنصري گازي با عدد اتمي 17 و وزن اتمي 35/5 يکي از اکساينده هاي مهم در فرايند ساخت الکترونيکي است.

chlorofluoro carbons
کلروفلوئورکربن ها [ سي اف سي ها] ~ ترکيباتي غير قابل اشتعال و با چسبندگي متفاوت که نقطه جوش آنها کمتر از دماي متعارف تا بالاتر از 200 درجه سلسيوس متغيير است. اين مواد داراي گذردهي پايين ( تقريباً2/0 ) و رسانايي ويژه خيلي کم هستند. همچنين به لحاظ شيميايي خنثي هستند و حلاليت کمي در ساير مواد دارند. ب ...

choke; choke coil
چوک؛ انسداد ~ 1. نوعي القاگر که در برابر بسامدهاي بالاتر از گستره ي بسامدي مشخص ، امپدانس بالايي از خود نشان مي دهد و در عين حال از عبور جريان مستقيم جلوگيري نمي کند. 2. شيار يا ناپيوستگي ديگري در سطح موجبر که شکل و ابعاد آن مانع عبور امواج در گستره بسامدي معين مي شود.

choke coupling
تزويج چوکي ~ تزويج بين دو بخش از سيستم موجبر که تماس مکانيکي مستقيم با يکديگر ندارند.

choke flange
فلانژ چوکي ~ نوعي فلانژ موجبر با شيار گردي در سطح خود که ابعاد آن مانع از نشست انرژي مايکروويو در گستره بسامدي معين مي شود.

choke-input filter
پالايه ي ورودي - چوک ~ پالايه اي در منابع تغذيه که اولين عنصر آن يک چوک سري است.