circuit- noise meter

circuit parasitics

عناصر پارازيتي مدار و سربازه هاي مدار ~ آثار مقاومتي ، خازني و القايي ناخواسته اي که در اثر نزديکي زياد سيمها و رساناهاي مدار در بسامدهاي راديو يي به وجود ~ مي آيند .

circuit simulation

شبيه سازي مدار ~ روشي براي شبيه سازي رفتار مدار قبل از ساخت نمونه ي آزمايشي آن . براي اين منظور مدلهاي دقيقي از عناصر الکترونيکي نظير ترانزيستور ، ديود ، مقاومت و خازن در حافظه کامپيوتر ذخيره مي شود . سپس با تعريف اتصالات اين عناصر در مدار ، کامپيوتر معادله هاي اصلي مدار را با استفاده از روشهاي عدد ...

circuitry

مدارگان و مجموعه ~ مدار ~ کل مدارهاي الکتريکي يا الکترونيکي يک دستگاه يا سييستم .

circular antenna

آنتن دايره اي و آنتن مدور ~ نوعي دو قطبي خميده و دايره اي شکل به گونه اي که خط انتقال و دو انتهاي خم در دوطرف قطر آن قرار ميگرند نصب افقي اين آنتن ، منجر به تابش آن در همه جهتها مي شود و تابش عمودي آن ناچيز است.

circular- beam multiplier

ضرب کننده باريکه - دايره اي ~ ضرب کننده اي که باريکه دايره اي الکترونها را در چهار ربع فلزي عايق از هم مي تاباند . ترکيب جريانهاي جمع اوري شده از چهار مربع ، جرياني متناسب با حاصلضرب متغير هاي ورودي که باريکه را منحصر کرده اند توليد مي کند .

circular - chart recorder

ثبات نمودار - دايره اي ~ نوعي ثبات که همزمان با چرخش کامل و آهسته يک نمودار دايره اي توسط موتور ، سيگنالهاي فرمان به قلم يا قلمهاي آن ارسال مي شود . بعد از تکميل هر چرخش ، صفحه نمودار جديدي بايد روي ثبات قرار داده شود .

circular electric wave

موج الکتريکي دايره اي ~ نوعي موج الکتريکي عرضي که خطوط نيروي الکتريکي آن به شکل دايره هاي متحد المرکز هستند .

circular horn

بوقي دايره اي ~ مقطعي از موجبر دايره اي که ب شکل بوق به سمت بيرون گسترش مي يابد . به عنوان تغذيه گر باز تابنده ها يا عدسيهاي ريز موج به کار مي رود .

circularly- polarized wave

موج قطبش - دايره اي ~ موجي الکترومغناطيسي که بردارهاي ميدان الکتريکي و / يا مغناطيسي آن در هر نقطه يک دايره را تعريف مي کنند . اين اصطلاح معمولاً در مورد امواج عرضي به کار مي رود .

circular magnetic wave

موج مغناطيسي دايره اي ~ نوعي موج مغناطيسي عرضي که خطوط نيروي مغناطيسي آن به شکل دايره هاي متحد المرکز هستند .