activity


اصطلاح
برق و الکترونیک
8 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
فعاليت ~ 1.شدت يک منبع پرتوزا که مي تواند بر حسب تعداد اتمهاي فرو پاشيده در واحد زمان يا تعداد سوسوزني يا ساير آثار مشاهده شده در واحد زمان بيان شود . يکي از واحد هاي فعاليت ( کوري )است که برابر ده ضربدر سه و هفت دهم فروپاشي در هر ثانيه است . 2.معياري از دامنه ي ارتعاش يک واحد بلوري ، عموماً بر حسبت جريان يکسو شده ي بيس ياگيت مدار نوسانگري که بلور در آن به کار رفته ، بيان مي شود . 3. يک اجراي رايانه اي که منجر به استفاده يا اصلاح اطلاعات در پرونده ي اصلي مي شود . 4. شکل کوتاه شده پرتوزايي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت activity معنی activity معنی activity به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک activity در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
activity dip
افت فعاليت ~ کاهش در فعاليت بلور ، که در باره ي دمايي کوچک روي مي دهد و يا گسستگي بايد متفاوت است . معمولاً بر اثر تزويج سست يا ساير مدهاي ارتعاشي يا تغييرات در سيستم نصب به وجود مي آيد .

activity ratio
نسبت فعاليت ~ کسري از کل رکوردها در يک پرونده ي اصلي رايانه اي که بهنگام شده يا در غير اينصورت در تناوب زماني معين پردازش مي شود .)

AC transducer
تراديسنده ي ( اي سي ) ~ تراديسنده اي که براي کار صحيح نيازمند منبع ولتاژ ( اي سي ) است .

ACtransmission
ارسال ( اي سي) ~ حالتي از ارسال تلويزيوني که در آن تعداد ثابت کنترلها سبب مي شود هر مقدار لحظه اي سيگنال متناسب با مقدار روشنايي در يک زمان کوتاه باشد .

ACTS
اي سي تي اس ؛ اکتس ~ مخفف ماهواره ي مخابراتي پيشرفته ، که ماهواره ي مخابراتي تحت پوشش ناسا است.

actual frequency
بسامد حقيقي ~ بسامد اندازه گيري شده ي يک نوسانساز کنترل شده ي بلوري ، که متفاوت با بسامد اسمي مشخص شده روي بلور است .

actuating signal
سيگنال راه انداز ~ تفاضل ورودي مرجع و پسخورد اوليه سيستم کنترل.

actuating transfer function
تابع انتقال راه انداز ~ تابع انتقالي که سيگنال راه انداز حلقه ي کنترل پسخوردي را به سيگنال متناظر ورودي حلقه ربط مي دهد .

actuator
راه انداز ، متحرک ~ يک موتور ،سيملوله ، يا وسيله با مدار فعال ديگري که انرژي هيدروليک ، يا بادي را به شکلي تبديل مي کندکه منجر به حرکت ياشروع پاسخ مطلوب مي شود . کنترل راه دور تلويزيون نمونه اي از راه انداز است.

acute angle
زاويه ي تند ~ زاويه اي کوچکتر از زاويه ي قائمه و کمتر از 90 درجه .