clear


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
پاک کردن ~ 1. بر گرداندن عنصر حافظه يا مدار دودويي به حالت از پيش معين که معمولا صفر منطقي است . 2. کليدي روي ماشينهاي حساب که يا کل مسئله و يا فقط آخرين ورودي صفحه کليد را پاک مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت clear معنی clear معنی clear به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک clear در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
clearance
فاصله ايمن ~ حد اقل فاصله بين دو جسم رسانا يا يک رسانا با زمين .

clear channel
کانال پاک ~ نوعي کانال پخش استاندارد که ايستگاه يا ايستگاههاي اصلي آن خدمات خود را در حوزه ي گسترده اي ارائه مي کنند . ايستگاههاي موجود روي کانال پاک در خوزه اوليه ارائه خدمات خود از هر گونه تداخل ناخوشايند پاکسازي شده اند و در همه يا بخش عمده اي از حوزه ثانويه خدمات نيز داراي چنين ويژگي هستند .

cleartext
متن پاک ~ پيامي فاقد رمز و مفاهيم پنهاني

clear to send
آماده دريافت ( سي تي اس ) ~ سيگنال واسط مودم که به تجهيزات پاياني داده ها دستور شروع ارسال را مي دهد .

clear- voice override
توانايي مدار در هم گذار گفتار براي دريافت پيامهاي پاک حتي در حالت عملياتي خود .

click
کليک ~ نوعي اختلال الکتريکي کوتاه مدت نظير آنچه توسط کليدهاي ارسال رمز توليد مي شود .

click tuner
تنظيمگر کليکي ~ نوعي تنظيمگر مکانيکي که به صورت ضربه اي يا فشاري روي کانالهاي تلويزيوني مورد نظر تنظيم مي شود .

clipper amplifier
تقويت کننده ي سرچين ~ تقويت کننده اي که مقدار لحظه اي خروجي آن به حد اکثر مشخصي محدود شده است .

clipper diode
ديود سر چين ~ نوعي ديود شکستي دوسويه که قله هاي سيگنال ورودي را در هر دوچرخه مثبت و منفي در سطح معيني محدود ~ مي کند .

clipper - limiter
سر چين - محدود کننده ~ وسيله اي که خروجي آن در محدوده ي معين مقادير ورودي تابعي از سيگنال ورودي و در خارج از اين محدوده داراي مقدار ثابت است .