coarse chrominance primary


اصطلاح
برق و الکترونیک
26 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
اوليه درشت رنگ نمايي ~ مولفه کم اهميت تر از دو اوليه ي رنگ نمايي در سيگنال ~ تلويزيوني رنگي که سيگنال Q ناميه مي شود از آنجايي که پهناي باند اين سيگنال به 0/5 مگاهرتز محدود مي شود . تاثير آن تنها بر تغييرات درشت و بزرگ تصوير رنگي محسوس است . مولفه ي ديگر ، اوليه ي ريز رنگ نمايي با سيگنال است که پهناي باند آن تا 1/5 مگاهرتز مي رسد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت coarse chrominance primary معنی coarse chrominance primary معنی coarse chrominance primary به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک coarse chrominance primary در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
coarse control
کنترل درشت ~ تنظيم کلي و اوليه ي يک مشخصه يا کميت .

coastal refraction
شکست ساحلي ~ خمش امواج راديويي در هنگام عبور از مناطق ساحلي و به دليل تغيير پوشانده شده است . کاتد اکسيد اندوده نمونه ي آن است .

coated filament
فيلامان اندوده ~ فيلامان لامپهاي خلا که به منظور افزايش گسيل الکترونها با اکسيد هاي فلزي پوشانده شده است .

coated lens
عدسي اندوده ~ نوعي عدسي با پوششي از پوسه ي نازک شفاف که ضريب شکست آن طوري است که تلفات بازتاب نور زا به حد اقل مي رساند . فلوئوريد منيزيم ، اکسيد سيليسيم ، فلوئوريد سديم ، و اکسيد تيتانيم از جمله پوششهاي متداول هستند .

coaxial antenna , sleeve antenna
آنتن هم محور ~ آنتني که در آن رساناي داخلي خط هم محور به اندازه ~ ربع طول موج بيرون آمده است و با تاکرودن رساناي خارجي خط به ميزان ربع طول موج ، قسمت تابشگر ساخته مي شود .

coaxial attenuator
تضعيف کننده هم محور ~ نوعي تضعيف کننده که ساختمان و پاياندهي آن براي کار با کابل هم محور مناسب است .

coaxial cable , coax , coaxial line , coaxial transmission line
کابل هم محور ، خط هم محور ، خط انتقال هم محور ~ نوعي خط انتقال که رساناي مرکزي آن توسط عايق از رساناي دوم ، که به شکل لوله اي فلزي آن را دربر گرفته ، جدا شده است . خط هم محور ، و خط انتقال هم محور نيز ناميده مي شود .

coaxial cable connector
اتصال دهنده ي کابل هم محور ~ مجموه اي از رابط هاي نر و ماده براي بر قراري اتصال موقت يا دائمي بين دو کابل هم محور و بدون تاثير بر مشخصه هاي امپدانسي آنها .

coxial cavity
کاواک هم محور ~ نوعي کاواک مشدد استوانه اي که در آن يک رساناي مرکزي به پيستونها يا ساير قطعات بازتابنده متصل شده است . اين رسانا موج مورد نظر را دريافت مي کند .

coaxial diode
ديود هم محور ~ ديودي که قطرو پايه هاي آن با کابل هم محور سازگار است و يا اينکه براي قرار گرفتن در درون کابل هم محور طراحي شده است .