coxial cavity

coaxial diode

ديود هم محور ~ ديودي که قطرو پايه هاي آن با کابل هم محور سازگار است و يا اينکه براي قرار گرفتن در درون کابل هم محور طراحي شده است .

xoaxial - dipole antenna

آنتن دوقطبي هم محور ~ نوعي آنتن دو قطبي که از لوله هاي فلزي به عنوان عناصر تابشگر استفاده مي کند . خط انتقال به صورت عادي به سرهاي داخلي لوله متصل مي شود و يک ميله فلزي واقع در مرکز عناصر تابشگر اتصال با سرهاي بيروني لوله ها را برقرار مي کند .

coaxial dry load

بار خشک هم محور ~ نوعي بار براي کابلهاي هم محور .

coaxial filter

پالايه هم محور ~ بخشي از خط هم محور که داراي عناصر سلفي و خازني دروني به منظور عبور امواج مطلوب است .

xoaxial isolator

مجزا ساز هم محور ~ نوعب مکجزا ساز در کابل هم محور که مانع عبور انرژي در يک جهت معين مي شود . در همه انواع مجزا ساز از ميدان مغناطيسي دائمي به همراه مواد فريتي و دي الکتريک استفاده مي شود .

coaxial iauncher

راه انداز هم مجور ~ نوعي تراديسنده که کابل هم محور را به مجبر ، کاواک يا سايروسايل زير موج تزويج مي کند .

coaxial - line frequency meter , coaxial wavemeter

بسامد سنج خط هم محور ~ بخش کوتاهي از خط هم محور که به صورت مدار تشديد عمل مي کند و بر حسب بسامد يا طول موج مدرج شده است .

coaxial -line resonator

مشدد خط هم محور ~ نوعي مشدد يا استفاده از قطعه ~ اي از خط هم محور که در يک يا هر دو سر اتصال کوتاه شده است .

coaxial loudspeaker

بلندگوي هم محور ~ بلندگويي که قسمت توليد صداي زير ( تويتر ) آن در مرکز قسمت توليد صداي بم ( ووفر ) قرار گرفته است .

coaxial magnetion

مگنترون هم محور ~ نوعي مگنترون که از يک کاتد هم محور و احاطه شده توسط کاواکهاي متعدد تشکيل شده است .