code reader


اصطلاح
برق و الکترونیک
11 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
رمز خوان ~ وسيله اي براي قرائت رمز هاي چاپي ، مغناطيسي ، ميله اي ، پرتوزا ~ وساير علايم رمزي که روي محصولات ، بسته بنديها و يا اجسام متحرک قرار داده مي شوند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت code reader معنی code reader معنی code reader به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک code reader در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
code recorder
ثبات رمز ~ ابزاري که پيامهاي رمز دريافت شده به صورت راديويي يا سيمي را به صورت دائمي و از طريق سوراخ کردن حفره ها يا ايجاد علايم خط و نقطه در نوار ثبت مي کند .

coder - filter- decoder
رمز گذار- پالايه - رمز گشا ( کوفيدک ) ~ ترکيبي از کدک ، پالا يه و مراجع ولتاژلازم براي رمز گذاري و رمز گشايي صدا در کارت مشترک تلفن .

code ringing
زنگ رمزي ~ نوعي سيستم زنگ تلفني که در آن تعداد و يا مدت زنگها ايستگاه مورد نظر را مشخص مي کند .

coding
برنامه نويسي ~ فهرستي از سلسله عمليات لازم براي انجام روال يا حل مسئله اي که به رمز کامپيوتر نوشته شده است .

coefficient of coupling
ضريب تزويج ~ عددي بين صفر و يک که درجه تزويج بين دومدار را مشخص مي کند . برحسب درصد نيز بيان مي شود بيشتر ين تزويج با 1 و نبودن تزويج با 0 مشخص مي شود .

coercimeter
وادارنده سنج ~ ابزاري که شدت مغناطيسي يک آهنرباي طبيعي يا الکتذريکي را اندازه مي گيرد .

coercive force
نيروي وادارنده مغناطيسي ~ نيروي مغناطيسي لازم براي صفر کردن چگالي شار در ماده اي که متناوباً توسط نيروهاي مغناطيس کننده مساوي و مخالف هم مغناطيسي شده است .

coercivity
وادارندگي مغناطيسي ~ ويژگي مربوط به ماده مغناطيسي که توسط نيروي وادارنده متناظر با اشباع القايي ماده اندازه گيري مي شود .

cofired
هم پخت ~ اصطلاحي که به پخت کوره اي دو يا چند جسم مختلف مطابق با يک برنامه فراوري اشاره مي کند .نمونه آن ساخت خازنهاي سراميکي چند لايه از طريق پخت جوهر فلز روي لايه هايي از سراميک ( سبز ) و همزمان پخت سراميک در تراشه يکپارچه است .

cognitive inteligence
هوش شناختي ~ توانايي برنامه ريزي ، تعريف اهداف و مدلسازي محيط بر اساس اطلاعات دريافتي از حسگرهاي ورودي .