color edging

color fidelity

وفاداري رنگ ~ توانايي سيستم تلويزيون رنگي در باز توليد دقيق رنگهاي اصلي.

color field corrector

تصحيحگر ميدان رنگ .سيله اي .اقع در بيرون لامپ تصوير رنگي که با توليد ميدان الکتريکي يا مغناطيسي و تأثير بر باريکه ي الکتروني منحرف شده ميدان هاي رنگي يکنواخت تري را به وجود مي آورد.

color filter

پالايه ي رنگي ~ ورقه اي فلزي که طول موجهاي مشخصي از نور را جذب کرده و بقيه را عبور مي دهد.

color flicker

لرزش رنگ ~ اثر نوسانات مربوط به رنگمندي و درخشايي در گيرنده تلويزيون رنگي .

color fringing

فريز رنگ هاله ي رنگي که در مرزهاي اجسام در تصوير تلويزيون رنگي به وجود مي آيد و در اثر آن اجسام کوچک به چندين رنگ ديده مي شوند. اين پديده بر اثر تغيير وضعيت جسم روي مي دهد.

color graphics adapter

تطبيق دهنده گرافيکي رنگي [ سي جي اي] ~ تخته مداري براي نمايشگر هاي رنگي کامپيوتر هاي شخصي که سيگنالهاي ويديوئي قرمز ، سبز ، آبي و تقويت ( آر جي بي آي ) و سيگنال ويديوئي مخلوط را فراهم مي کند. اين روش حداکثر 16 رنگ را پشتيباني مي کند.

colorimeter

رنگ سنج ~ ابزاري که يک رنگ را از طريق تعيين شدت سه مؤلفه اصلي آن مشخص مي کند.

colorimetry

رنگ سنجي ~ دانش سنجش رنگها .

color killer circuit

مدار قطع رنگ مداري در گيرنده تلويزيون رنگي که هنگام دريافت برنامه هاي سياه و سفيد ترانزيستورها يا لامپهاي تقويت رنگ نمايي را در ناحيه قطع باياس مي کند.

color phase

فاز رنگ اختلاف فاز بين سيگنال رنگ نمايي ( آي يا کيو) و مرجع حامل رنگ نمايي در گينده هاي تلويزيون رنگي .