comb filter


اصطلاح
برق و الکترونیک
11 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
پالايه شانه اي ~ نوعي پالايه که اتلاف جايگذاري آن به گونه اي است که رشته اي از باندهاي گذر يا توقف در فواصل مساوي و با مضربي از بسامد معين توليد مي کند . نمايش اين طيف روي نوسان نما به دانه هاي يک شانه شباهت دارد . پالايه ي شانه اي سيگنال درخشايي V ( سفيد و سياه ) و رنگ نمايي c ~ ( رنگ ) را از سيگنال مخلوط ويدئو جدا مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت comb filter معنی comb filter معنی comb filter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک comb filter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
comb generator
مولد شانه اي ~ نوعي مولد سيگنال ورودي ( آر- اف ) با خطوط طيفي متعدد تبديل مي کند . به گونه اي که هر خط مضربي از بسامد ورودي است .

combinatorial logic
منطق ترکيبي ~ منطقي که خروجيهاي آن فقط تابعي از حالت وروديها و تاخير موجود در مسير منطقي است . در حالي که در منطق ترتيبي خروجيها ، علاوه بر ~ حالتهاي ورودي و تاخير هاي موجود به حالت قبلي آرايه منطقي و وجود فواصل زماني گسسته نيز بستگي دارند .

combined double
( تي ) مضاعف ترکيبي ~ ترکيبي از دو اتصال موجبر ~ T - شکل که طراحي آنها به گونه اي است که انتقال انرژي توسط ميزان بارگذاري هر بازوو تطبيق بين باروها تعيين مي شود .

combiner circuit
مدار ترکيبگر ~ مداري در دوربيهاي تلويزيوني رنگي که سيگنالهاي درخشايي و رنگ نمايي را با سيگنالهاي همزماين ترکيب ~ مي کند .

COMIT
کاميت ~ نام يک زبان برنامه نويسي همه منظوره و کاربر - گرا

COMLOGNET
کاملوگنت ( شبکه لجستيک رزمي ) ~ شبکه ي طويل ارسال داده ها براي پردازش و توزيع سريع اطلاعات لجستيک در مراکز ارتباطي خودکار و کامپيوتري . اين شبکه داده هاي ورودي را ترجمه و اطلاعات را بر اساس اولويت به نشانيهاي مختلف ارسال مي کند .

command
فرمان ~ 1. دستوالعملي که از سوي واحد پردازنده مرکزي ( سي پي يو ) براي اجرا به واحد کنترل کننده ( controller ~ ) فرستاده مي شود . فرمان اجرا به روشهاي مختلفي نظير استفاده از صفحه کليد ، زدن کليد تابعي مخصوص ، پايه کمک ماوس ( mouse ~ ) صادر مي شود . 2. فرمان يا تصحيحي که با استفاده از سيگنالهاي زير ق ...

command guidance
هدايت فرماني ~ نوعي سيستم هدايت موشکي که اطلاعات مربوط به جهت پرواز را از نقطه اي بيرون از موشک براي آن ارسال مي کند . اطلاعات لازم براي کنترل عملکرد موشک با استفاده از روشهايي نير دورسنجي ، رادار زميني و ردگيري نوري به دست مي آيد . ارسال فرامين نيز به روشهاي راديويي ، راداري يا نوري انجام ~ مي گير ...

command module
اتاق فرمان ~ بخشي از فضا پيما که خدمه و تجهيزات ارتباطي و دور سنجي اصلي را حمل مي کند .

command resolution
حد تفکيک فرمان ~ بيشترين حد تغيير متغير فرمان در سيستم کنترل پسخوردي بدون آنکه تغييري در متغير کنترل شونده ي نهايي ايجاد کند .