companding


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
فشرده - بازسازي ~ فرايند متراکم ساختن يا کاهش گستره ي ديناميکي سيگنال موسيقي يا صدا ( نوعاً در محل فرستنده ) و سپس باز کردن يا بازيابي سيگنال در محل گيرنده طبق يک مشخصه و انتقال خاص ( معمولا قانون فشرده - بازسازي لگاريتمي ) . اين عمل عمدتاً براي بهبود نسبت سيگنال - به - نويز اس بر روي ان انجام مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت companding معنی companding معنی companding به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک companding در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
compandor
فشرده - بازکننده ~ ترکيب دو مدار متراکم کننده و بازکننده براي فشرده سازي گستره ي دامنه ي سيگنالها و سپس بازيابي آنها . اين ترکيب نسبت سيگنال - به - نويز را بهتر مي ~ کند . در حال حاضر مدارهاي مجتمع فشرده - بازکننده ي کاملي وجود دارند که امکان دسترسي به هريک از واحد هاي فشرده کنتده و يا باز کننده را ...

comparator
مقايسه گر ~ 1. وسيله اي که با مقايسه ي دو نسخه از اطلاعات مشابه درستي عملياتي نظير ذخيره يا محاسبات رياضي را تحقيق و سيگنالي بر اساس آن در خروجي توليد مي کند 2. ابزاري الکترونيکي که کميتي را اندازه گيري و با مقدار دقيق استاندارد مقايسه مي کند ~ 3 . نوعي تقويت کننده ي عملايتاتي بدون پسخورد که تغيير ...

comparison bridge
پل مقايسه ~ 1. نوعي مدار پل که در صورت تغيير ولتاژ خروجي نسبت به ولتاژ مرجع ، ولتاژ خطا توليد مي کند . سيگنال خطا از طريق پسخورد منفي ( negative feedback ~ ) ولتاژ خروجي را تصحيح و توازن پل را دوباره بر قرار مي کند . 2. نوعي پل که دو مقدار امپدانس را مقايسه و در خروجي نسبت آنها را توليد مي کند .

compass bearing
سمت قطب نما ~ سمتي که نسبت به شمال قطب نما تعيين مي شود .

compatibility
سازگاري ؛ هم سازي ~ توانايي سيستم جديد در ارائه ي خدمات ~ به کار بران سيستم قديمي .

compatible color television system
سيستم تلويزيوني رنگي همساز ~ سيستمي که با استفاده از آن گيرنده هاي تلويزيوني سياه و سفيد مي توانند تصوير سياه و سفيد را از سيگنال تصوير رنگي ارسال شده دريافت کنند . براي اين منظور اطلاعات تصوير رنگي به يک سيگنال درخشايي و دو سيگنال رنگ نمايي تقسيم مي شود . سيگنال درخشايي معادل با سيگنال تصوير تلويز ...

compatible current - sinking logic
منطق جريان - خورهمساز ( سي سي اس ال ) ~ خانواده اي از مدارهاي مجتمع منطقي که مي تواند به جاي منطق ترانزيستور - ديود ( دي تي ال ) به کار رود .

compatible discrete four - channel sound
صداي چهار - باندي گسسته ي همساز ~ نوعي سيستم صوتي که بين چهار مجموعه ميکروفون در استوديوي ضبط و چهار مجموعه بلند گوي خروجي سيستم ، چهار کانال مستقل در نظر مي گيرد. به اين ترتيب براي ضبط صفحه ها و نوارهاي مغناطيس با اين سيستم ، چهار کانال روي آنها بايد وجود داشته باشد .

compatible integrated circuit
مدار مجتمع هم ساز ~ خانواده اي از مد ار هاي مجتمع که سطوح منطقي ورودي / خروجي و مشخصه کاري آنها با يک يا چند خانواده ديگر از مدارهاي مجتمع سازگار است .

compatible single - sideband system
سيستم تک - کنار باندي همساز ~ نوعي سيستم تک - کنار باندي که بدون هر گونه اعوجاجي توسط گيرنده هاي راديويي معمولي با مدوله کنده ي دامنه ( اي ام ) قابل دريافت است .