complement


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
مکمل ~ مکمل يک عدد که از کم کردن ارقام آن از عدد مبنا منهاي يک ، افزودن 1 به رقم کم - ارزش ترين و اجراي تمام عمليات نقلي لازم به دست مي ايد. نتيجه مکمل واقعي(true complement) است.بنابراين مکمل دوي عدد دودويي 10010 برابر با 01110 است. به همين ترتيب مکمل ده عدد دهدهي 2456 برابر با 7454 خواهد بود .در بسياري از کامپيوتر ها ،عدد منفي را با مکمل عد مثبت متناظر با آن نمايش مي دهند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت complement معنی complement معنی complement به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک complement در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
complementary
مکمل ~ اصطلاحي در مورد مدارهاي مجتمع که به مفهوم استفاده از عناصر با قطبيت مخالف به گونه اي است که عملکرد آنها مکمل يکديگر باشد. مدار دو قطبي مکمل شامل دو نوع ترانزيستور NPN و PNP و مدار سي ماس مکمل داراي هر دو نوع ترانزيستور کانال-P و کنال -N است .قطعات و مدارهاي مکمل با ولتاژ و جريانهاي مثبت و من ...

complementary color
رنگ مکمل ~ رنکي که در صورت افزوده شدن به رنگ ديگري با نسبت معين ،رنگ سفيد توليد مي کند.

complementray direct-coupled amplifier
تقويت کننده ي تزويج - مستقيم مکمل ~ نوعي تقويت کننده ي تز.يج - مستقيم که طبقات ترانزيستوري NPN و PNP آن به صورت يک در ميان قرار گرفته اند و در نتيجه تزويج مستقيم و پسخورد منفي آن به راحتي انجام مي پذيرد .

complementary function
توابع مکمل ~ دو تابع نقطه - تحريک که مجموع آنها مقدار ثابت و مثبتي است .

complementary logic switch
کليد منطقي مکمل ~ يک زوج ترانزيستوري مکمل با رورودي مشترک که اتصالات داخلي آن به گونه اي است که در هر لحظه يکي از ترانزيستورهاي قطع و ديگري وصل است . جريان بار تنها در فاصله زماني قطع و وصل و تغيير سطح ولتاژ از 1 منطقي به صفر منطقي جاري مي شود .

complementary metal - oxide semiconductor
نيمه رساناي فلز - اکسيد مکمل ( سي ماس ) ~ ترکيبي از ماسفت هاي مد - افزايشي کانال - p ~ و کانال - n ~ روي تراشه سيليسيمي که به صورت مدارهاي رقمي پوش - پول مکمل متصل شده اند . اتلاف توان کم در حالت ايستا و سرعت بالا از جمله ويژگيهاي آن است .

complementary - output circuit
مدار خروجي - مکمل ~ نوعي مدار منطقي با دو خروجي که يکي از آنها صفر منطقي و ديگري يک منطقي است .

complementary symmetry
تقارن مکمل ~ مداري که داراي آرايش متقارني از ترانزيستورهاي NPN و PNP ~ يا ماسفتهاي کانال - N و کانال P است ومي تواند بدون نياز به ترانسفور مر ورودي يا وارونگر فاز عمل پوش - پول را انجام دهد .

complementary tracking
ردگيري مکمل ~ اتصال داخلي دو منبع تغذيه رگوله شده به گونه اي ک هيکي از آنها رفتار ديگري را کنترل مي کند . ولتاژ خروجي منبع تغذيه ي پيروبرابر يا متناسيب با منبع تغذيه اصلي اما با قطبيت مخالف با آن است .

complementary- transistor amplifier
تقويت کننده ي ترانزيستور - مکمل ~ تقويت کننده اي که داراي آرايش متقارن و مکلملي از ترانزيستورهاي پي ان پي و ان پي ان است .