compressional wave


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
موج تراکمي ~ موجي در يک محيط کشسان که منجر به تغيير حجم عناصر محيط بدون ايجاد چرخش در آنها مي شود.موج تحت تراکمي درواقع يک موج طولي است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت compressional wave معنی compressional wave معنی compressional wave به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک compressional wave در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
compression ratio
نسبت تراکم ~ نسبت تقويت در سطح سيگنال مرجع به تقويت در سطحي بالاتر .

compressive intercept receiver
گيرنده ي رهگير تراکمي ~ نوعي گيرنده ي تجسس و مراقبت الکترومغناطيسي که با استفاده از روشهاي فشرده سازي پالسي مي تواند همزمان تمام سيگنالهاي موجود در طيف پهن (آراف) را تجزيه و تحليل و مرتب کند و سرعت تحليل آن 10000 بار بيشتر از گيرنده ي سوپر هترودين يا تحليلگر طيف است.در گونه اي از آن ،سه پالايه ي مو ...

compressor
فشرده ساز ~ بخشي از مدار فشرده-بازکننده که گتسره ي شدت سيگنالها در نقاط ارسال يا دريافت مدار را فشرده مي مي کند.فشرده ساز با تقويت سيگنالهاي ضعيف و تضعيف سيگنالهاي قوي ،گستره ي دامنه ي کوچکتري را توليد مي کند.

compromise net
شبکه مصالحه ~ شبکه اي که براي متعادل ساختن مدارهاي مخابراتي متصل شده به آن ، نظير حلقه ي ارتباطي مشترک تلفني به کار مي رود. اين شبکه مصالحه اي بين حدود توازن امپدانسي برقرار مي کند.

computed radiography
پرتونگاري محاسبه اي ~ نوعي روش عکسبرداري بر اساس تابش پرتوهاي ايکس و براي مقاصد تشخيص پزشکي .تصوير پرتو- ايکس توسط ليزر پويش شده و سيگنال خروجي براي نمايش بلافاصله روي لامپ پرتو- کاتدي به صورت رقمي در مي آيد .به اين ترتيب با حذف زمان لازم براي ظهور فيلم پرتو- ايکس،تشخيص به سرعت انجام مي پذيرد.همچني ...

computed tomography
پرتونگاري مقطعي محاسبه اي [ سي تي ] نوع روش عکسبرداري براي تشخيص پزشکي که در آن يک پرتو افکن چرخان ، پرتوهاي ايکس را به صورت محوري در اطراف بدن بيمار مب تاباند و داده هاي به دست آمده پس از پردازش توسط کامپيوتر ، تصويري دو بعدي از مقطعي از بدن بيمار را روي نمايشگر لامپ پرتو- کاتدي نمايش مي دهند . با ...

computer
کامپيوتر ؛ کامپيوتر ~ ماشيني که مي تواند اطلاعات را پس از دريافت ، پردازش کند و نتايج را به شکل مورد نظر نمايش دهد. نمونه هاي آن عبارت اند از کامپيوتر هاي رقمي ، قياسي و آميخته .

computer -aided design
طراحي به کمک کامپيوتر [ کد] ~ روشي براي ايجاد اصلاح و ذخيره يک طرح گرافيکي به کمک کامپيوتر ، مانند طراحي مدارهاي مجتمع از مدار اوليه تا آرايش نهايي بسته بندي آن .

computer-aided engineering
مهندسي به کمک کامپيوتر [ سي اي اي ] ~ کاربرد کامپيوتر ها و نرمافزارهاي مختلف در تمام جنبه هاي مهندسي . با استفاده از کامپيوتر ها نوعاً ايستگاه هاي کاري و نرم افزارهاي مناسب مي توان انواع نمودارهاي بلوکي و تابعي ، جانمايي تخته مدارها ، ماسکهاي مدارهاي مجتمع ، طرحواره هاي الکترونيکي ، نمودارهاي سيمکش ...

computer-aided graphics
گرافيک به کمک کامپيوتر ~ استفاده از کامپيوتر ، نوعاً ايستگاه کار يا رايانه ي شخصي پيشرفته ، براي نمايش اجسام يا مفاهيم به صورت سه بعدي و رنگي . به عنوان مثل مي توان به تحليل و طراحي مدل خودرو و يا هواپيما و نيز نقشه هاي متحرک هواشناسي اشاره کرد. همچنين مي توان مفاهيم علمي نظير ديناميک گردبادها ، پي ...