پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
conformal coating
اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
پوشش همدس ~ لايه نازکي از اپوکسي ، سيليکون يا ساير مواد عايق که از طريق افشاندن يا فرو بردن ، پوشش محافظ و يکنواختي روي سطوح نامنظم مدار مجتمع يا قطعه الکترونيکي به وجود مي آورد.
مشاوره شغلی تلفنی
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت
لغت نامه شغل نت
مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت
conformal coating
معنی conformal coating
معنی conformal coating به فارسی
لغت نامه برق و الکترونیک
واژگان تخصصی برق و الکترونیک
اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک
مخفف های تخصصی برق و الکترونیک
conformal coating در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
conical antenna; cone antenna
آنتن مخروطي ~ نوعي آنتن پهن باند با عناصر مخروطي شکل.
conical helix antenna
آنتن مارپيچ مخروطي نوعي آنتن قطبش - دايره اي و مستقل از بسامد به شکل مخروط وارونه که داراي الگوي تابش يکسويه است .
conical helix antenna
آنتن مارپيچ مخروطي ~ نوعي آنتن قطبش - دايره اي و مستطيل از بسامد به شکل مخروط وارونه که داراي الگوي يکسو يه است .
conical horn
بوقي مخروطي ~ نوعي آنتن با سطح مقطع دايره اي و وجوه راست
conical horn reflector antenna
آنتن باز تابنده ي بوقي - مخروطي ~ نوعي آنتن بازتابنده ي بوقي با سطح مقطع دايره اي و وجوه راست به شکل مخطورط . تغذيه ي آن توسط موجبر دايره اي و از سر کوچکتر بوق صورت مي گيرد .
conical scanning
پويش مخروطي ~ نوعي پويش راداري که در آن باريکه رادار به شکل مخروطي است که محور آن بر محور بازتابنده منطبق است .
conjugate branches
شاخه هاي مزدوج ~ دوشاخه از شبکه که آرايش آنها طوري است که ولتاژ اعمال شده به هر يک از شاخه ها ، پاسخي را در شاخه ديگر ايجاد نمي کند .
conjugate bridge
پل مزدوج ~ پلي که در مقايسه با توپولوژي پل معمولي ، جاي مدار آشکار ساز و تغذيه آن عوض شده است .
conjugate impedeances
امپدانس هاي مزدوج ~ امپدانس هايي که مولفه هاي مقاومتي آنها برابر است اما مولفه هاي راکتانسي آن در عين برابر بودن داراي علامت مخالف هم هستند .
conjunction
ترکيب عطفي ، مقارنه ~ 1. عملق منطقي با استفاده از عملگر ( و ) ( AND ) يا ضرب منطقي ~ 2. وضعيتي که در آن يک سياره يا فضا پيما ، با در نظر گرفتن مرکز زمين به عنوان مبنا ، در طول سماوي خورشيد قرار مي گيرد .