conjugate impedeances


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
امپدانس هاي مزدوج ~ امپدانس هايي که مولفه هاي مقاومتي آنها برابر است اما مولفه هاي راکتانسي آن در عين برابر بودن داراي علامت مخالف هم هستند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت conjugate impedeances معنی conjugate impedeances معنی conjugate impedeances به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک conjugate impedeances در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
conjunction
ترکيب عطفي ، مقارنه ~ 1. عملق منطقي با استفاده از عملگر ( و ) ( AND ) يا ضرب منطقي ~ 2. وضعيتي که در آن يک سياره يا فضا پيما ، با در نظر گرفتن مرکز زمين به عنوان مبنا ، در طول سماوي خورشيد قرار مي گيرد .

connected network
شبکه متصل ~ شبکه اي با حداقل يک مسير بين هر زوج گره آن . هر مسير از شاخه هاي شبک9 تشکيل مي شود .

connection
اتصال ~ مسير سيمي و مستقيم عبور جريان بين دو نقطه از مدار .

connection diagram
نمودار اتصالات ~ نموداري که اتصالات مورد نياز بين بخشهاي مختلف يک سيم الکترونيکي نظير منابع تغذيه و مدارهاي کنترل و دستگاههاي تحت کنترل را نشان مي دهد .

connector
اتصال دهنده ، رابط ~ اصطلاحي عام در مورد وسيله مکانيکي که دو رسانا را به هم متصل مي کند و مسير رساناي کم . مقاومت و بدون درزي را به وجود مي اورد . اين قطعات به شکلها و ابعاد مختلفي ساخته مي شوند و به وفور در سيمها و دستگاههاي الکترونيکي و الکتريکي به کار مي رون . عموماً اتصال دهنده ها از دو قسمت تش ...

connect time
زمان اتصال ~ 1. در سيستم مخابره ي کامپيوتري داده ها به زمان قطع و وصل لازم براي برقراري اتصال بين دو پايانه گفته مي شود . 2. در سيستم تلفن عبارت است از مدت زمان لازم براي اتصال بين دو نقطه .

conoscope
کونوسکوپ ~ ابزاري اپتيکي براي تعيين محل محور z يا محور اپتيکي در بلور کوارتز .

console
ميز ، ميز فرمان ~ 1. محفظه بزرگي بر اي گيرنده ي تلويزيون يا راديو که به جاي ميز روي زيمن قرار مي گيرد . 2. ميز اصلي کنترل تجهيزات الکترونيکي در ايستگاه رادار ، ايستگاه راديو تلويزيون يا برج مراقبت فرودگاه ~ 3 . قسمتي از يک رايانه ي بزرگ که به کمک آن مي توان ارتباط دو طرفه بين مهندس با اپراتور و واح ...

consortium
اتحاديه ، کنسرسيوم ~ مجموعه اي از چند سازمان براي رسيدن به هدف مشترکي که فراتر از توانايي هر يک از سازمانهاست . به عنوان مثال مي توان از سماتک ( SEMATECH ) نام برد.

constellation
خوشه ف صورت فلکي ~ 1. مجموعه اي از چند ماهواره مانند ماهواره هي ( جي پي اس 21 ( 21gps stellites ) که براي هدف خاصي نظير پوشش چند گانه اختصاص يافته اند . 2.تجمعي ار ستارگان به شکل قابل تشخيص از زمين . در گذشته ، نام خدايان و اساطير باستاني و نيز حيوانات به روي اين صورتهاي فلکي گذاشته شده است ، نظير ...