connect time


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
زمان اتصال ~ 1. در سيستم مخابره ي کامپيوتري داده ها به زمان قطع و وصل لازم براي برقراري اتصال بين دو پايانه گفته مي شود . 2. در سيستم تلفن عبارت است از مدت زمان لازم براي اتصال بين دو نقطه .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت connect time معنی connect time معنی connect time به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک connect time در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
conoscope
کونوسکوپ ~ ابزاري اپتيکي براي تعيين محل محور z يا محور اپتيکي در بلور کوارتز .

console
ميز ، ميز فرمان ~ 1. محفظه بزرگي بر اي گيرنده ي تلويزيون يا راديو که به جاي ميز روي زيمن قرار مي گيرد . 2. ميز اصلي کنترل تجهيزات الکترونيکي در ايستگاه رادار ، ايستگاه راديو تلويزيون يا برج مراقبت فرودگاه ~ 3 . قسمتي از يک رايانه ي بزرگ که به کمک آن مي توان ارتباط دو طرفه بين مهندس با اپراتور و واح ...

consortium
اتحاديه ، کنسرسيوم ~ مجموعه اي از چند سازمان براي رسيدن به هدف مشترکي که فراتر از توانايي هر يک از سازمانهاست . به عنوان مثال مي توان از سماتک ( SEMATECH ) نام برد.

constellation
خوشه ف صورت فلکي ~ 1. مجموعه اي از چند ماهواره مانند ماهواره هي ( جي پي اس 21 ( 21gps stellites ) که براي هدف خاصي نظير پوشش چند گانه اختصاص يافته اند . 2.تجمعي ار ستارگان به شکل قابل تشخيص از زمين . در گذشته ، نام خدايان و اساطير باستاني و نيز حيوانات به روي اين صورتهاي فلکي گذاشته شده است ، نظير ...

constant
ثابت ~ مقدار غير متغير در يک ~ فرايند .

constant - smplitude recording
ضبط دامه - ثابت ~ روشي براي ضبط صدا که در آن بسامدهاي هم - شدت با دامه يکسان ضبط مي شوند . در نتيجه ، دامه ضبط شده مستقل از بسامد خواهد بود .

constantan
کنستانتان ~ آلياژِ از 60% مس و 40% نيکل که به دليل پايين بودن ضريب دماي مقاومت آن براي ساخت مقاومتهاي سيم پيچي دقيق به کار مي رود . به عنوان زوج آهن يا مس در ترموکوپيل نيز استفاده مي شود .

constant - current generator
مولد جريان - ثابت ~ مولدي که جريان خروجي آن عليرغم تغييرات مقاومت بار اساساً ثابت است .

constant - current modulation
مدوله کننده ي جريان - ثابت ~ نوعي سيستم مدوله کننده ي دامنه که در آن مدار خروجي تقويت کننده ي سيگنال و تقويت کننده يا مولد موج حامل از طريق يک پيچک به منبع جريان - ثابت متصل مي شوند . در نتيجه ، تغييرات جريان آند تقويت کنننده ي سيگنال ، تغييرات مشابه ولي با علامت مخالف را در جيان آند طبقه حامل ( آر ...

constant - current transformer
ترانسفور مر جريان - ثابت ~ ترانسفور مري که در صورت تغذيه از منبع ولتاژ ثابت ، جريان ثانويه خود را به صورت خودکار و عليرغم تغييرات باز ثابت نگه مي دارد .