lcontrolled - carrier modulation , floating - carrier modulation , variable - carrier ~ codulation


اصطلاح
برق و الکترونیک
98 حرف
15 کلمه
معانی و توضیحات
مدوله کننده ي حامل - کنترل شده ~ نوعي روش مدوله کننده ي که با تغيير دامنه موج حامل به صورت خودکار ، تغييرات مربوط به مدوله کننده ي معمولي دامنه حاصل را خنثي مي کند و در نتيجه در صد مدوله کننده ي را در تمام زمانها ثابت نگه مي دارد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت lcontrolled - carrier modulation , floating - carrier modulation , variable - carrier ~ codulation معنی lcontrolled - carrier modulation , floating - carrier modulation , variable - carrier ~ codulation معنی lcontrolled - carrier modulation , floating - carrier modulation , variable - carrier ~ codulation به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک lcontrolled - carrier modulation , floating - carrier modulation , variable - carrier ~ codulation در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
controller
کنترل کننده ~ 1. مداري الکتريکي يا الکترومکانيکي که با ارسال سيگنالهاي مناسب از طريق سيم ، هوا ، يا آب عملي را کنترل مي کند . ارسال را مي توان به صورت اکوستيک ، راديويي ، يا زير قرمز انجام داد ، به عنوان مثال مي توان از کنترل کننده هاي راه دور دستگاههاي صوتي / تصويري و کنترل کننده هاي راديويي براي ...

control point
نقطه کنترل ~ مقداري از متغير کنترل شونده که سيستم کنترل خودکار آن را تثبيت مي کند .

control register
ثبات کنترل ~ ثباتي که مشخصات دستورالعمل بعدي را که بايد توسط کامپيوتر اجر ا شود در خود ذخيره مي کند .

control signal
سيگنال کنترل ~ سيگنالي که به مدار کنترل و ~ تصحيح کننده فرايند يا سيستم تحت کنترل اعمال مي شود .

control system
سيستم کنترل ~ مجموعه اي از عناصر حسگر / تقويت کننده ها و وسايل کنترل که به اتفاق هم وضعيتي از فرايند يا دستگاه کنترل مي کنند .

control transformer , control synchro
ترانسفورمر کنتر ل ~ نوعس سنکرو که سيگنال خروجي روتورآن تابعي از موقعيت محور و ورودي الکتريکي استاتور است .

control winding
سيم پيچ کنترل ~ سيم پيچي در تقويت کننده مغناطيسي يا ولکنشگري سير شدگي که با اعمال نيروهاي محرکه مغناطيسي ، هسته را کنترل مي کند .

convection cooling
سرمايش همرفتي ~ انتقال گرما از طريق حرکت طبيعي و رو به بالاي هواي گرم از جسم مورد نظر .

convection current
جريسان همرفتي آهنگ زماني انتقال بارهاي الکتريکي مربوط به جرياني از الکترونها از طريق سطح معين .

convection-current modulation
مدوله کننده ي جريان - همرفتي ~ تغيير زماني مقدار جريان همرفتي که از سطح زمين معيني عبور مي کند ، يا فرايند ايجاد مستقيم چنين تغييري در لامپ مايکروويو .