control winding


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
سيم پيچ کنترل ~ سيم پيچي در تقويت کننده مغناطيسي يا ولکنشگري سير شدگي که با اعمال نيروهاي محرکه مغناطيسي ، هسته را کنترل مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت control winding معنی control winding معنی control winding به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک control winding در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
convection cooling
سرمايش همرفتي ~ انتقال گرما از طريق حرکت طبيعي و رو به بالاي هواي گرم از جسم مورد نظر .

convection current
جريسان همرفتي آهنگ زماني انتقال بارهاي الکتريکي مربوط به جرياني از الکترونها از طريق سطح معين .

convection-current modulation
مدوله کننده ي جريان - همرفتي ~ تغيير زماني مقدار جريان همرفتي که از سطح زمين معيني عبور مي کند ، يا فرايند ايجاد مستقيم چنين تغييري در لامپ مايکروويو .

convective discharge
تخليه همرفتي دور شدن جريان از ذرات باردار ، به صورت مرئي يا نامرئي ، از جسمي که توسط ولتاژ به اندازه کافي بالا باردار شده است .

conventional voltage doubler
دو برابر کننده ي ولتاژ متعارف مداري که در آن هر يک از خازنهاي سي 1 و سي 2 در نيم چرخه هاي متوالي تا حداکثر ولتاژ ورودي « اي سي » باردار مي شوند. سپس با تخليه ي متوالي بار خازنها در مقاومت بار ، ولتاژ دو سر آن به دو برابر ولتاژ اوج « اي سي » مي رسد.

convergence
همگرايي ~ تلافي باريکه هاي الکتروني لامپ پرتو کاتدي در يک نقطه مشخص ، مثلاً در محل روزنه ماسک لامپ تصوير تلويزيون رنگي . لازم است همگرايي در هر دو حالت استاتيکي و ديناميکي وجود داشته باشد .

convergence coil
پيچک همگرايي ~ يکي از پيچکهايي که باريکه هاي الکتروني لامپ تصوير سه تفنگي تلويزيوني رنگي را همگرا مي کند.

convergence control
کنترل همگرايي ~ کنترل تعبيه شده در گيرنده تلويزيون رنگي که با تنظيم پتانسيل الکترود همگرايي در لامپ تصوير سه تفنگي رنگي ، همگرايي مطلوب را ايجاد مي کند.

convergence electrode
الکترودي که ميدان الکتريکي آن سبب همگرايي دو يا چند باريکه الکتروني مي شود.

convergence magnet; beam magnet
آهنرباي همگرايي ~ مجموعه آهنرباهايي که ميدان مغناطيسي لازم براي همگرايي دو يا چند باريکه الکتروني را در لامپ تصوير سه تفنگي تلويزيون رنگي فراهم مي کنند.