counter


اصطلاح
برق و الکترونیک
7 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
شمارنده ، شمارشگر ~ 1. ابزاري که توالي مشخصي از رويدادها را پس از آشکارسازي و جمعبندي ،نمايش مي دهد. شمارنده ي الکترونيکي يا بسامد سنج رقمي وسيله اي است که بسامد شکل موجها را از طريق شمارش تناوب آنها در يک ثانيه اندازه مي گيرد و نتيجه را به صورت عددي برحسب هرتز نمايش مي دهد . 2. r.adiation 3. accumlator

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت counter معنی counter معنی counter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک counter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
counter circuit
مدار شمارنده ~ مداري که پالسهاي مربوط به واحدهاي تحت شمارش را دريافت و ولتاژي متناسب با شمارش کل خروجي توليد مي کند.

counter-countermeasure
ضد جنگ الکترونيکي [سي سي ام] ~ هر نوع روش ،مدار، يا سيستمي که بر عليه عمليات جنگ الکترونيکي دشمن ببه کار رود.مانند روشهاي استخراج سيگنالهاي راداري مربوط به هدف از ميان سيگنالهاي مزاحم و اخلالگر .

counter electromotive force; back electromtive force
نيروي ضد محرکه الکتريکي ~ ولتاژي که بر اثر تغيير جريان در يک مدار القايي ظاهر مي شود. علامت اين ولتاژ در هر لحظه مخالف ولتاژ اعمل شده يا توليد شده است .

countermeasures
جنگ الترونيکي ~ روشها و يا وسايلي که براي تضعيف کارايي عملياتي فعاليتهاي دشمن به کار گرفته مي شود.

counterpoise
زمين کاذب ~ مجموعه اي از سيمها يا رساناها واقع در ارتفاعي بالاتر از سطح زمين و عايق نسبت به آن که به جاي اتصال زمين در آنتنها استفاده مي شوند.

counter tube; radiation - counter tube
لامپ شمارنده ؛لامپ شمارشگر ~ 1. نوعي لامپ الکتروني که ذره ي برخورد کننده يا رگباري از تابشهاي برخورد کننده به آن را به پالسهاي الکتريکي تبديل مي کند. براي اين منظور عموماً جرياني که بر اثر يونش گاز توسط تابش از لامپ عبور مي کند،اندازه گيري مي شود. 2. نوعي لامپ الکتروني با يک الکترود ورودي و 10 يا ب ...

counting circuit
مدار شمارش ~ مداري که با استفاده از روشهاي تقسيم بسامد و باردار کردن يک خازن ولتاژي متناسب با تعداد پالسهاي شمرده شده توليد مي کند.

counting dial
صفحه شمارش ~ گردونه اي واقع در انتهاي محور کنترل يک پتانسيومتر دقيق که موقعيت محور را به دقت نمايش ميدهد. برخي از اين صفحه ها مي توانند به صورت رقمي تا 1000 دور و نيز کسري از يک دور را نشان دهند.

counting efficiency
بازدهي شمارش ~ نسبت تعداد ميانگين فوتون ها يا ذرات يوننده اي که منجر به توليد شمارش مي شوند . به تعداد ميانگين ذرات برخورد کننده به سطح حساس شمارشگر تابش .

counting rate
آهنگ شمارش ~ آهنگ ميانگين وقوع رويدادها که توسط سيستم شمارش مشاهده مي شود.