critical flicker frequncy


اصطلاح
برق و الکترونیک
25 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
بسامد لرزش بحراني ~ بسامد ي که در آن حس مي شود منبع نور از حالت پالسي به حالت پيوسته تغيير کدره است . کوچک ترين بسامدي که در آن تصوير تلويزيوني لرزش نخواهد داشت در حدود 60 هرتز است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت critical flicker frequncy معنی critical flicker frequncy معنی critical flicker frequncy به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک critical flicker frequncy در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
critical frequency , cutoff frequency
بسامد بحراني ، بسامد قطع ~ بيشترين بسامدي که در آن موج راديويي عمودي توسط يون سپهر بازتاب مي شود . سيگنالهاي راديويي با بسامد بيشتر از بسامد بحراني بدون بازتاب از يون سپهر عبور خواهند کرد .

critical inductance
القا کتايي بحراني ~ کمترين القا کنايي لازم براي چوک ورودي در يکسو ساز تمام موج که مانع از صفر شدن جريان آن در تمام زمانها مي شود .

critical magnetic field
ميدان مغناطيسي بحراني ~ ميداني که کمتر از آن ماده ي ابر رسانا در دماي مشخص و در غياب جريان ، به حالت ابر رسانايي مي رود و براي ميدانهاي بيشتر از آن در حالت عادي خود قرار خواهد داشت .

critical flicker frequency
بسامدي که درآن حس مي شود منبع نور زا حالت پالسي به حالت پيوسه تغيير کرده است ~ کوجکترين بسامدي که در آن تصوير تلويزيوني لرزش نخواهد داشت در حدود 60 هرتز است .

critical frequency ,cutoff frequency
بسامد بحراني ~ ، بسامد قطع ~ بيشترين بسامدي که در آن موج راديويي عمودي توسط يون سپهر بازتاب مي شود سيگنالهاي راديويي با بسامد بيشتر از بسامد بحران بدون بازتاب از يون سپهر عبور خواهند کرد .

critical inductance
القا کنايي بحراني ~ کمترين القاکنايي لازم براي چوک ورودي در يکسو ساز تمام موج که مانع از صفر شدن جريان آن در تمام ~ زمانها مي شود .

critical magnetic field
ميدان مغناطيسي بحراني ~ ميداني که در کمتر از آن ماده ي ابر رسانا ، در دماي مشخص و در غياب جريان ، به حالت ابر رسانايي مي رود و براي ميدانهاي بپشتر از آن در حالت عادي خود قر ار خواهد داشت .

critical path
مسير بحراني ~ در مدارهاي کامپيوتري ، نوعاً به طولاني ترين مسير رساناي مدار گفته مي شود ~ که آهنگ پالس ساعت کل مدار را تعيين مي کند .

critical temperature
دماي بحراني ~ دمايي که در کمتر از آن ماده ابر رسانا ، در غياب جريان و ميدانهاي مغناطيسي خارجي ، به حالت ابر رسانايي مي رود و براي دماهاي بيشتر از آن در حالت عادي خود قرار خواهد داشت .

critical wavelength
طول موج بحراني ~ طول موج فضاي آزاد که متناظر با بسامد بحراني است .