crossover frequency


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
بسامد تقاطع ؛ بسامد گذرا ~ 1. بسامدي که در آن شبکه ي مقسم به کانالهاي داراي بسامد بلاتر و پايين تر از آن و با بار مشخص ، توان مساوي تحويل مي دهد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت crossover frequency معنی crossover frequency معنی crossover frequency به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک crossover frequency در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
crossover network; dividing network ; loud speaker dividing network
شبکه تقاطعي ؛ شبکه مقسم ؛ شبکه مقسم بلندگو ~ شبکه اي که خروجي تقويت کننده ي بسامد - شنيداري را به دو يا چند باند بسامدي تقسيم مي کند باند زير بسامد تقاطع ، بلندگوي و وفر و باند بالاي آن قويتر را تغذيه مي کند.

crossover region
ناحيه گذار ~ ناحيه اي در فضا که در ن عقريه ي نشانگر سيستم فرود ابزاري در وسط صفحه ي مدرج قرار مي گيرد .

crosspoint
گذرگاه ~ در سيستم تلفن به ابتصالهايي گفته مي شود که مسير پيامهاي تلفني را تعيين ~ مي کنند .

crosspoint reedrelay
رله زبانه اي تقاطعي ~ نوعي رله ي زبانه اي ( قميش دار ) که داراي دو تا پنج کليد زبانه اي ، يک پيچک نگهدارنده ، و در پيچک انطباق شمار است . تغذيه ي همزمان دو پيچک انطباق شمار منجر به بسته شدن يک کليکد زبانه اي مي شود که به طور دائم و به صورت سري به پيچک نگهدارندهي متصل شده است . سپس پيچک نگهدارنده ات ...

cross- polarization
قطبش - متقاطع ~ مولفه اي از ميدان الکتريکي که بر مولفه قطبش مورد نظر عمود است .

cross- polarization operation
کار قطبش - متقاطع ~ عملکرد دو فرستنده ي مايکرو ويو متقاطع با بسامد حامل وآنتن مشترک با استفاده از تغذيه گرهاي قطبش - متقاطع

crosstalk
همشنوايي ، تداخل سيگنالي ~ 1. صداي زمينه اي که همراه با صداي اصلي در گيرنده شنيده مي شود و دليل آن مدوله کننده ي تداخلي با ساير تزويجهاي نامطلوب با کانالهاي مخابراتي ديگر است . 2. بر هم کنش سيگنالهاي صدا و تصوير در سيستم تلويزيون که منجر به مدوله کنندهي ويدئو با حامل صدا يا مدوله کنندهي صدا با حامل ...

crosstalkunit
واحد تداخل ارتباطي ( سي يو ) ~ معياري از تزويج بين دو مدار . عدد تداخل ارتباطي در يک نقطه از ضرب يک ميليون در نسبت جريان يا ولتاژ آن نقظه به جريان يا ولتاژ در مبدا سيگنال تداخلي به دست مي آيد. امپدانس اين نقاط مساوي فرض مي شود .

crowbar
ديلم ~ وسيله يا مداري که بر خروجي يک منبع تغذيهن نظارت مي کند و هر گاه ولتاژ از مقدار معيني تجاوز کرد به سرعت و تا قبل از وارد عمل شدن فيوزها يا مدار شکنهاي کند ، يک مسير کم مقاومت دو سر خروجي قرار مي دهد .

cruciform core
هسته صليبي ~ نوعي هسته ي آهني با يک شاخه ي مرکزي ، که تمام سيم پيچها در آن قرار مي گيرند ، و چهار شاخه ي اضافي به شکل صليب که به عنوان مسير هاي برگشت شار مغناطيسي عمل مي کنند .