crystal - controlled watch


اصطلاح
برق و الکترونیک
26 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
ساعت کنترل - بلوري ~ نوعي ساعت الکترونيکي که زمان سنجي آن توسط نوسان ساز بلوري کوارتز انجام مي پذيرد . يک مقسم بسامد مدار - مجتمع نيز در آن به کار رفته است ~ که نمايشگرهاي رقمي يا عقربه اي را به کار مي اندازد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت crystal - controlled watch معنی crystal - controlled watch معنی crystal - controlled watch به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک crystal - controlled watch در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
cryhstal detector
اشکار ساز بلوري ~ نوعي ديود بلوري که با يکسو کردن سيگنال ( آر اف ) مدوله شده ، مستقيماً سيگنال صدا يا تصوير را آشکار مي کند . در گيرنده هاي ريز موج نيز اين ديودها سيگنال ( آر اف ) ورودي را با سيگنال نوسان ساز محلي ترکيب و سيگنال ( آي اف ) توليد مي کنند .

crystal filter
پالايه بلوري ~ نوعي مدار تنظيم شده با گزينندگي بالا که داراي يک يا چند بلور کوارتز است . در تقويت کننده هاي ( اي اف ) گيرنده هاي مخابراتي و به منظور افزايش گزينندگي استفاده مي شود .

crystal holder
بلور دان ~ مجفظه اي براي حفاظت مکانيکي و اتصال مناسب به صفحه ي بلور کوارتز - با نصب صفحه ي بلوري ، مجموعه واحد بلور ( crystal unit ) ناميده مي شود .

crystal tattice filter
پالايه شبکه ~ - بلوري ~ پالايه اي بلوري که داراي يک زوج بلور تطبيق يافته با بسامد بالاتر به صورت شنت است . براي بهبود پاسخ در باندگذر مي توان طبقات پالايه ي بيشتري را به صورت زنجيره اي اضافه کرد .

crystalline
بلورين - بلوري ~ ماده اي تک بلوري است که اتمهاي آن در فقط يک آرايه پيوسته مرتب شده باشند ف ماده اي چند بلوري است که داراي چند آرايه ي اتمي باشد . اگر اتمها در آرايه هاي منظمي قرار نگرفته باشند ماده بي شکل يا آمورخواهد بود .

crystalline directions
جهتهاي بلوري ~ جهتهايي که وضعيت تقارن بلور را نسبت به سه محور با مبداء مشترک توصيف مي کنند.

crystal microphone
ميکروفون بلوري ~ ميکروفوني که با استفاده از پولک پيزوالکتريک ريال ه بين يک ديافراگم و يک الکترود قرار گرفته است ، امواج صدا را به سيگنال شنيداري تبديل مي کند . ارتعاشهاي صدا ولتاژي را بين ديافراگم و الکترود توليد مي کنند . عنصر پيزوالکتريک معمولاً نمک راشل يا آمونيم دي هيدروژن فسفات ( اي دي پي ) اس ...

crystal mixer
مخلوط کن بلوري ~ وسيله اي ک بر اساس مشخصات غير خطي ديود بلوري ، دو بسامد را با هم مخلوط مي کند . در گيرنده هاي رادار ، سيگنال دريافتي با استفاده از اين روش با سيگنال نوسان ساز محلي مخلوط شده و سيگنال « آي اف» را توليد مي کند.

crystal orientation
جهت بلور ~ زاويه ي برش بلور نيمه رسانا نسبت به وجوه آن.

crystal oscillator
نوسان ساز بلوري ~ نوسان سازي که بسامد خروجي آن توسط ويژگيهاي مکانيکي بلور پيزوالکتريک تعيين مي شود.