damped wave

damper

ميرانه ~ ديودي که در مدار انحراف افقي گيرنده ي تلويزيون که جريان انحراف دندانه اره اي را به تدريج به سمت صفر مي برد. هنگامي که نوسان جريان کوچک تر از صفر موجب وارونه شدن قطبيت مي شود ، ديود شروع به هدايت مي کند.

damping; soundproofing

ميرايي ؛ صداگيري ~ 1. هر عمل يا اثري که انژي سيستم مرتعش را به منظور حذف نوسان يا ارتعاش جذب کند. ~ 2. کاهش يا حذف پژواک اتاق به کمک مواد جاذب صدا که روي ديواره ها و سقف آن کار گذاشته مي شوند.

damping factor

ضريب ميرايي ~ نسبت دامنه ي هر يک از نويانات ميرا به دامنه ي نوسان بعدي .

D-AMPS( digital AMPS )

نسل دوم سيستم تلفن سلوي رقمي بر اساس روش

daraf

داراف ( تلفظ معکوي فاراد ) ~ واحد ~ الاستانس که عکس ظرفيت ب حسب فاراد است .

dark current

جريان تاريکي ~ جرياني که از قطعه ي فوتوالکتريکي در نبودن تابش مي گذارد .

dark discharge

تخليه ي بي نور ~ تخليه ي الکتريکي نامروي در گاز .

dark resistance

مقاومت تاريکي ~ مقاومت پيل سلنيمي يا ساير قطعات فوتو الکتريکي در تاريکي کامل .

dark space

فضاي تاريک ~ ناحيه اي در لامپ تخليه - تاباني که فاقد نور يا داراي نور ضعيفي است .

darlington pair

زوج دارلينگتون ~ زوج ~ ترانزيستور پيوندي دو قطبي که آميتر ترانزيستور اول آن به بيس ترانزيستور دوم متصل مي شود . تزويج مستقيم در اين حالت بهره ي جريان خيلي بيشتري نسبت به حالت تک ترانزيستري ايجام مي کند . اين زوج در بسته بندي سه سر ساخته مي شود . زوج دارلينگتون اغلب در مدار هاي مجتع خطي نظير تقويت ک ...