deemphasis , postemphasis , postequalization


اصطلاح
برق و الکترونیک
44 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
تقويت زدايي ~ فرايندي براي کاهش شدت نسبي بسامدهاي شنيداري بالا قبل از بار تليد آنها با اين عمل ، اثر پيش تقويت اين بسامدها در محل فرستنده ، که به منظور غلبه بر نويز و کاهش اعوجاج صورت مي گيرد ، جبران مي شود . عمدتاضدر گيرنده هاي مدوله شده با بسامدو فاز به کار مي رود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت deemphasis , postemphasis , postequalization معنی deemphasis , postemphasis , postequalization معنی deemphasis , postemphasis , postequalization به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک deemphasis , postemphasis , postequalization در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
deemphasis network
شبکه ي تقويت زدا ~ پالايه ي مقاومتي - خازني که سيگنالهاي پيش تقويت شده را به شکل اوليه ي خود بر مي گرداند.

deenergize
قطع انرژي ~ جدا کردناتصالات از منبع نيرو .

deep ultraviolet
فرا بنفش عميق ~ ناحيه اي در طيف فرابنفش به مرکز 257nm که براي فرايند هاي ليتوگرافي نوري با وضوح بالا جهت ساخت مدارهاي مجتمع مناسب است .

deerhorn antenna
آنتن شاخ گوزني ~ نوعي آنتن دو قطبي که به منظور کاهش مقاومت در هنگام نصب روي هواچيما سرهاي آن به طرف عقب متمايل شده است .

defect
نقص ، ناکاملي ~ بي نظمي شيميايي يا ساختاري در بلور نيرسانا يا باقيمانده هاي مواد نشانده شده روي سطح ان، نقايص يا به صورت ناخالصيهاي متحرک فعال هستند که با گذشت زمان بر مشخصا الکتريکي قطعه اثر مي گذارند و يا در حالت ثابت و غير فعال با الگوهاي ليتوگرافي نوري تداخل مي کنند . متداول ترين نقايص پيش آمده ...

definition
وضوح ، تعريف ~ 1. ميزان وفاداري تصوير توليد شده توسط گيرنده هاي تلويزيوني و نمابر به تصوير اصلي ~ 2. ميزان تعريف جزئيات خطوط ريز در يک مدار چاپي متناوب با نقشه اصلي 3. ميزان وفاداري به جزئيات در تصوير باز توليد شده .

deflection
انحراف ~ جابجايي باريکه ي الکتروني از مسير مستقيم خود توسط ميدان الکترو مغناطيسي يا الکتروستاتيکي .

deflection coil
پيچک انحراف ~ حالت نا کانوني در لامپ پرتو کاتدي که با افزايش انحراف ميزان آن بيشتر مي شود ، زيرا باريکه با شيب بيشتري با صفحه بر خورد مي کند و با نزديک شدن به لبه هاي صفحه ف شکل نقطه نيز به حالت بيضوي مي گرايد .

deflection electrode
الکترود انحراف ~ الکترودي که پتانسيل روي آن يک ميدان الکتريکي توليد مي کند که منجر به انحراف باريکه ي الکتروني مي شود .

deflection factor
ضريب انحراف ~ عکس حساسيت انحراف در لامپ پرتو کاتدي . اين ضريب براي انحراف الکترومغناطيسي بر حسب آمپر بر اينچ و براي انحراف الکترو ستاتيکي بر حسب ولت بر اينچ بيان مي شود .