degaussing


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
مغناطيس ~ زدايي ~ 1. demagnatizing ~ 2. روشي براي خنثي کردن ميدان مغناطيسي کي کشتي که طي آن کابل از اطراف بدنه کشتي گذارنده و جريان مستقيم لازم براي خنثي سازي اثر مغناطيسي از آن عبور داده مي شود . تنظيم جريان در مرکز مغناطيس زدايي انجام يم شود که مجهز به تجهيزات زير - آبي براي تشخيص ميزان تضعيف ميدان مغناطيسي در حد ي است که مينهاي مغناطيسي را تنواند فعال کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت degaussing معنی degaussing معنی degaussing به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک degaussing در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
degaussing coil
پيچک مغناطيس زدايي ~ پيچکي با پوشش پلاستيکي و به قطر حدود 30 سانتيمتر که با اتصال دو شاخه ي آن به برق و جلو و عقب بردن آن نسبت به لامپ تصوير تلويزيون رنگي مي توان قطعات مجاور آن را مغناطيس زدايي کرد.

degaussing control
کنترل مغناطيس زدايي ~ تغيير خودکار جريان پيچکهاي مغناطيس زدايي در يک کشتي در هنگام تغيير مسير يا پيچ و تاب آن .

deglitcher
خش گير ~ پالايه ي غير خطي يا مدار خاص ديگر که زمان حالتهاي گذاري قطع و وصل در مبدلهاي رقمي را کاهش مي دهد.

deionization
يون زدايي ~ 1. باز ترکيب يونها در تخليه هاي قوسي يا تاباني به منظور تشکيل اتمها و مولکول هاي خنثي . 2. خنثي سازي بارهاي الکتريکي ايستا روي سطح نارسانا از طريق دميدن هواي يونيده به روي آنها.

deionozation potential
پتانسيل يون زدايي ~ پتانسيل مربوط به قطع يونش گاز در لامپ گازي و توقف رسانش .

deionization time; recontrol time
زمان يون زدايي؛ زمان کنترل مجدد ~ مدت زمان لازم براي لامپ گازي که بتواند بعد از قطع جريان آند به مشخصه ي قبل از هدايت خود بر گردد و الکترود شبکه نيز کنترل را انجام دهد.

delay
تأخير ~ مدت مزان عقب ماندن يا عقب نگهداشتن يک رويداد.

delay circuit
مدار تأخيري ~ مداري که سيگنال خروجي آن به مدت معيني نسبت به ورودي تأخير پيدا مي کند.

delay coincidence circuit
مدار همفرودي تأخيري ~ نوعي مدار همفرودي که يکي از دو پالس تحريک آن به ميزان مشخصي نسبت به ديگري تأخير دارد.

delay distortion
اعوجاج تأخيري ~ نوعي اعوجاج فازي که در آن آهنگ تغير انتقال فاز نسبت به بسامد مدار سيستم ، در روي گستره ي بسامدي ارسال ، ثابت نمي ماند. اعوجاج تأخيري پوش نيز نام دارد . اين اعوجاج به دليل اختلاف سرعت انتشار سيگنالها در بسامدهاي مختلف روي مي دهد و بر حسب تأخير ميکروثانيه اي نسبت به تأخير در 1700 هرتز ...