delta-matching transformer


اصطلاح
برق و الکترونیک
26 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مبدل تطبيق دلتايي ~ قسمت تطبيق واي - شکل در آنتن تطبيق - دلتايي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت delta-matching transformer معنی delta-matching transformer معنی delta-matching transformer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک delta-matching transformer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
delta modulation
مدوله سازي دلتا ~ نوعي روش مدوله سازي پاسي که در آن سيگنال پيوسته ي قياسي متناسب با تغييرات دامنه اش به جرياني از بيتهاي متوالي تبديل مي شود.

delta network
شبکه ي دلتا ~ مجموعه اي از سه عنصر با اتصال سري و مثلث شکل .

delta noise
نويز دلتا ~ سيگنال نويز القا شده در سيم پيچ يک حافظه ي هسته - فريتي توسط هسته هاي انتخاب شده .

delta pulse-code modulation
مدوله سازي رمز - پالسي دلتا ~ نوعي روش مدوله سازي که به منظور افزايش ايمني سيگنال شنيداري در برابر آثار تداخلي در هنگام ارسال سيمي يا راديويي ، آن را به قطاري از پاسهاي رقمي تبديل مي کند.

DELTIC ~ Delay -Line-Time- Compression
دلتيک [ فشرده سازي زماني خط تأخير ] ~ روشي براي نمونه برداري از سيگنالهاي دريافتي رادار ، سونار ، زلزله ، صحبت و امثال آن همراه با سيگنالهاي مرجع ، فشرده سازي نمونه ها با زمان ، و مقايسه ي آنها با تحليل خود همبستگي . فشرده سازي زماني به ميزان قابل توجهي از پيچيدگي و ابعاد تجهيزات مورد نياز براي تحل ...

demagnetization
مغناطيس زدايي ~ از بين بردن آثار مغناطيسي باقيمانده .

demagnetization curve
منحني مغناطيس زدايي ~ بخشي از حلقه ي پسماند ماده ي مغناطيسي که مقدار اوج القاييدگي باقميانده و نيز مسير صفر شدن آن در هنگام اعمال نيروي مغناطيس زدا را نشان مي دهد.

demagnetizer
مغناطيس زدا ~ وسيله يا دستگاهي براي از بين بردن آثار مغناطيسي نامطلوب در جسم يا ماده . با استفاده از آن مي توان نوارهاي مغناطيسي و ديسکهاي رايانه اي را پاک کرد. پيچک ثانويه ي يک ترانسفورمر (اي سي) مي تواند اجسام فلزي کوچک را مغناطيس زدايي کرد.

demagnetizing; degaussing
مغناطيس زدايي ~ حذف آقار مغناطيسي در يک ماده ي آهني .

demagnetizing force
نيروي مغناطيس زدا؛ نيروي وامغناطنده ~ نيروي مغناطنده اي که در جهت کاهش آثار پسماند در جسم مغناطيس شده عمل مي کند.