deviation


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
انحراف ~ 1. اختلاف بين مقدار واقعي متغير کنترل شونده و مقدار مطلوب تنظيم شده . 2. Frequency deviation.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت deviation معنی deviation معنی deviation به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک deviation در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
deviation destortion
اعوجاج انحراف ~ نوعي اعوجاج در گيرنده ي « اف ام » به دليل پهناي باند نامناسب ، مدوله سازي نامناسب دامنه ، يا خطي نبودن مميز بسامد.

deviation ratio
نسبت انحراف ~ نسبت بيشترين مقدار ممکن انحراف بسامدي به بزرگ ترين بسامد شنيداري مدوله کننده در يک سيستم « اف ام» .

deviation sensitivity
حساسيت انحراف ~ 1. آهنگ تغيير نمايش مسير نسبت به تغيير فاصله از خط مسير در يک نشان دهنده ي ناوبري .2. کوچک ترين انحراف بسامدي در گيرنده ي « اف ام » که توان خروجي معيني را توليد کند.

device
قطعه، وسيله ~ اصطلاحي براي يک جزء يا محصول الکترونيکي ، الکتريکي ، يا مکانيکي که در صورت تفکيک بيشتر آن ،عمل طبيعي خود را انجام نخواهد داد. نمونه ي قطعات الکترونيکي عبارت اند از مقاومت ، خازن ، ترانسفورمر ، رله ، کليد ، ديود ، ترانزيستور ، مدار مجتمع ، و نمايشگر ال سي دي .

device under test
قطعه ي تحت آزمايش [ دي يو تي ] ~ قطعه ( يا مداري ) که براي بررسي کشخصه هاي عملکردي آن ، به يک مدار ويژه متصل مي شود.

Dewar flask
فلاسک دوار ~ ظرف يا بطري شيشه اي دو جداره ک به منظور به حداقل رساندن انتقال گرما ، بين فضاي آنها تخليه شده است . معمولاً جداره ي داخلي نقره اندود مي شود. اين ظرف کاربرد گسترده اي براي نگهداري گازهاي مايع زمزاييکي نظير هليم و نيتروژن دارد.

D flip-flop
فليپ - فلاپ « دي» ~ نوعي فليپ فلاپ تأخيري که در آن داده هاي ورودي به اندازه ي تناوب يک پالس ساعت تأخير پيدا مي کنند. بنابراين خروجي تابعي از ورودي است که يک پالس زودتر ظاهر شده است.

diac Dlode AC switch; trigger diode
دياک [ کليد « اي سي » ديودي ] ؛ ديود راه انداز ؛ ديود تلنگر ~ نوعي ديود دو سويه که داراي قطع و وصل متقارن است . در صورت تجاوز ولتاژ از حد معين در هر يک از دو جهت ~ ،دياک به حالت وصل مي رود . کاربرد اصلي آن در راه اندازي تراياکها است .

deagram
نمودار ~ طرح ترسيم شده براي تشريح طرز کاريک مدار يا بخشي از يک دستگاه .

dial
صفحه ي مدرج ؛ شماره گير ~ 1. مقياس يا وسيله اي ک مقدار تنظيم شده براي آلت کنترل را نشان مي دهد. 2. وسيله ي شماره گيري در تلفن که پالسهايا تنهاي لازم را توليد مي کند.