dielectric hysteresis

dielectric insulatorlayer

لايه ي عايق دي الکتريک ~ لايه اي از ماده ي عايق که به منظور جلوگيري از اتصال کوتاه ، بين لايه هاي فلزي قرار داده مي شود.

dielectric isolation

جداسازي دي الکتريکي ~ جداسازي الکتريکي قطعات فعال در يک مدار مجتمع با استفاده از ماده ي عايق. در اين حالت به جاي استفاده از پيوندهاي پي ان با باياس معکوس ، قطعات فعال در « حوضچه ها» يي از ديوکسيدسيلسيم ( شيشه) ساخته مي شوند.

dielectric lens

عدسي دي الکتريکي ~ عدسي ساخته شده از ماده ي دي الکتريک که شکست امواج راديويي در آن مشابه با شکست نور در عدسي نوري است. در آنتنهاي ريزموج به کار مي رود.

dielectric-lens antenna

آنتن عدسي - دي الکتريکي ~ نوعي آنتن که پهناي باريکه ي آن توسط ابعاد عدسي دي الکتريکي که باريکه را از خود عبور مي دهد ، تعيين مي شود.

dielectric loss

اتلاف دي الکتريک ~ مقدار انرژي الکتريکي در دي الکتريک واقع در ميدان الکتريکي متغير به گرما تبديل مي شود.

dielectric matching plate

صفحه ي تطبيق دي الکتريکي ~ صفحهاي دي الکتريک که به عنوان مبدل تطبيق دهنده ي امپدانس در موج برها به کار مي رود.

dielectric - phase angle

زاويه فاز دي الکتريک ~ زاويه اختلاف فاز بين ولتاژ متناوب اعمال شده به يک دي الکتريک و جريان متناوب حاصل از آن .

dielectric power factor

ضريب توان دي الکتريک ~ کسينوس زاويه ي فاز دي الکتريک .

dielectric-rod antenna

آنتن ميله- دي الکتريکي ~ نوعي آنتن موج - سطحي که الگوي تابش آن به وسيله انتشار موج از طريق يک کاواک در راستاي ميله اي دي الکتريک و باريک شونده توليد مي شود. اگر قطر ميله کمتر از نيم طول موج باشد . موج به فضاي آزاد خارج از ميله کشيده مي شود . اگر ميله از جنس پلي استرين باشد به آن پليراد( polyrod) و ...

dielectric strength; electric strength

استقامت دي الکتريکي ؛ استقامت الکتريکي ~ بيشترين اختلاف پتانسيلي که ماده مي تواند بدون از هم گسيختگي تحمل کند . معمولاً بر حسب ولت بر ميليمتر ضخامت بيان مي شود.