dipole antenna , fan dipole , half - wavedipole


اصطلاح
برق و الکترونیک
47 حرف
9 کلمه
معانی و توضیحات
آنتن دو قطبي ، دوقطبي نيم موج ~ آنتني به درازاي تقريباً نصف طول موج که در مرکز الکتريکي خود جهت اتصال به خط انتقال شکافته شده است . آمپدانس حدود 72 اهم است . الگوي تابشي آن در زاويه عمود بر محور آنتن داراي بيشترين مقدار است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت dipole antenna , fan dipole , half - wavedipole معنی dipole antenna , fan dipole , half - wavedipole معنی dipole antenna , fan dipole , half - wavedipole به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک dipole antenna , fan dipole , half - wavedipole در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
dipole moment
گشتاور دو قطبي ~ اصطلاحي که از نظر رياضي ميدان توليد شده توسط توزيع معيني از بارهاي الکتريکي يا مغناطيسي را توصيف مي کند .

dipping sonar
سونار شناور ~ نوعي سيستم سونار هوابرد ( نوعاً به وسيله بالگرد يا چرخ بال ) جابجا مي شود تابه وجود و موقعيت دقيق زير دريايي احتمال حضور زير دريايي ناشناس در آنجا بالا باشد. تراديسنده ي آن در بدنه اژدر - مانند و داراي باله هاي پايدارساز قرار مي گيرد و مي تواند با استفاده از کابل معلق بالگرد به آرامي ...

dip soldering
لحيمکاري فرودي ~ نوعي فرايند ساخت که در آن سطوح فلزي قلع کاري و گداخته شده ي قطعات الکترونيکي همزمان به وسيله لحيم مذاب به تخته مدار اتصال داده مي شوند .

dipulse
دوپالسي ~ نوعي روش ارسال پالسي که در آن حضور يک چرخه از سيگنال سينوسي به مفهوم 1 دودويي و نبودن آن به معناي 0 دودويي است .

direct conversion receiver
گيرنده ي تبديل مستقيم ~ وسيله اي برا ي تلويزيونهاي ماهواره اي يا کابل که به کاربر امکان مي دهد به منبع ( آر اف ) متصل شود و خروجي رقمي دريافت کند .

direct - coupled amplifier
تقويت کننده ي تزويج مستقيم ~ نوعي تقويت کننده ( دي سي ) که طبقات مختلف آن با استفاده از مقاومت يا اتصال مستقيم به هم تزويج شده اند و در نتيجه مولفه ي ( دي سي ) سيگنال ورودي حفظ مي شود . پاسخ بسامدي اين تقويت کننده از بسامد صفر ( دي سي ) شروع مي شود و تاحد مشخصي ادامه پيدا مي کند .

direct - coupled transistor logic
منطق ترانزيستوري تزويج - مستقيم ( دي سي تي ال ) ~ رده اي از مدارهاي منطقي که در آن ترانزيستور هاي درچه ، فليپ فلاپ ، يا وارونگر مستقيماً و بدون استفاده از مقاومت يا ساير عناصر تزويج به هم متصل شده اند .

direct coupling
تزويج مستقيم ~ تزويج دو مدار با استفاده از قطعات غير حساس به بسامد نظير سيم ، مقاومت يا باتري به گونه اي که هر دو مولفه مستقيم و متناوب سيگنال ورودي بتوانند از مسير تزويج عبور کنند . در کاورک هم محور ، تزويج مستقيم با اتصال مستقيم به رساناي مرکزي کاوک ايجاد مي شود .

direct current
جريان مستقيم ( دي سي ) ~ جريان الکتريکي که در يک جهت جاري مي شود . براي اصطلاحات مرتبط با جريان مستقيم به مدخلهاي DC مراجعه کنيد .

direct digital control
کنترل رقمي مسقتيم ( دي دي سي ) ~ کنترل فرايند يا ماشين به وسيله ي رايانه ي رقمي .