direct - coupled amplifier


اصطلاح
برق و الکترونیک
26 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
تقويت کننده ي تزويج مستقيم ~ نوعي تقويت کننده ( دي سي ) که طبقات مختلف آن با استفاده از مقاومت يا اتصال مستقيم به هم تزويج شده اند و در نتيجه مولفه ي ( دي سي ) سيگنال ورودي حفظ مي شود . پاسخ بسامدي اين تقويت کننده از بسامد صفر ( دي سي ) شروع مي شود و تاحد مشخصي ادامه پيدا مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت direct - coupled amplifier معنی direct - coupled amplifier معنی direct - coupled amplifier به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک direct - coupled amplifier در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
direct - coupled transistor logic
منطق ترانزيستوري تزويج - مستقيم ( دي سي تي ال ) ~ رده اي از مدارهاي منطقي که در آن ترانزيستور هاي درچه ، فليپ فلاپ ، يا وارونگر مستقيماً و بدون استفاده از مقاومت يا ساير عناصر تزويج به هم متصل شده اند .

direct coupling
تزويج مستقيم ~ تزويج دو مدار با استفاده از قطعات غير حساس به بسامد نظير سيم ، مقاومت يا باتري به گونه اي که هر دو مولفه مستقيم و متناوب سيگنال ورودي بتوانند از مسير تزويج عبور کنند . در کاورک هم محور ، تزويج مستقيم با اتصال مستقيم به رساناي مرکزي کاوک ايجاد مي شود .

direct current
جريان مستقيم ( دي سي ) ~ جريان الکتريکي که در يک جهت جاري مي شود . براي اصطلاحات مرتبط با جريان مستقيم به مدخلهاي DC مراجعه کنيد .

direct digital control
کنترل رقمي مسقتيم ( دي دي سي ) ~ کنترل فرايند يا ماشين به وسيله ي رايانه ي رقمي .

direct distance dialing
شماره گيري راه دور مستقيم ( دي دي دي ) ~ نوعي خدمات تلفني که به مشترک امکان ارتابط با مشترکين خارج از محدوده ~ سکونت خود را مي دهد .

directed dranch '
شاخه جهت دار ~ شاخه اي با جهت مشخص .

direct inductive coupling
تزويج القايي مستقيم ~ تزويج از طريق القا کنايي مشترک بين دو مدار . يکي از مدارها مي تواند مستقيماً به سر موجود روي پيچک مدار ديگري متصل شود .

directional antenna
آنتن جهت دار ~ آنتني که بخش عمده انرژي را در يک جهت مشخص دريافت يا ارسال مي کند . بنابر اين براي داشتن بيشترين بازده بايد در جهت مورد نظر نشانه گيري شود .

directional deam
باريکه ي جهت دار ~ انرژي الکترو مغناطيسي يا آکوستيک که در جهت معين متمرکز شده باشد .

directional characteristic
مشخصه ي جهت دار ~ تغيير رفتار تراديسنده يا قطعات ديگر نسبت به جهت .