Dolby system


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
سيستم دالبي ~ نوعي سيستم کاهنده نويز که توسط دکتر ر.م دالبي به منظور کاهش نويز هيس و ساير نويزهاي بسامد بالا در نوارهاي مغناطيسي ارائه شد. در اين سيستم سيگنالهاي ضعيف بسامد بالا در هنگام ضبط به ميزان معغيني بيشتر تقويت مي شوند و در موقع پخش به همان نسبت تضعيف مي شوند . تا سطح واقعي صداي موسيقي همراه با کاهش نويز آن بازيابي شود . در سيستم دالبي حرفه اي نوع A ، طيف شنيداري به چهار باند تقسيم مي شود و بهره هر باند به صورت خودکار با سصطح سيگنال تغيير مي کند . در سيستم ساده تر نوع B که بر اي ضبط صوتهاي خانگي ارائه شده است تنها يک گستره بسامدي از 600 هرتز به بالا وجود دارد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت Dolby system معنی Dolby system معنی Dolby system به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک Dolby system در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
dolorimeter
دل سنج ~ ابزاري براي اندازه گيري شدت درد بر اساس واحد ( دل )

dome
گنبدي ~ شکل محفظه ي تراديسنده ي سونار ، هيدروفون و ساير تجهيزات آکوستيک که کمترين تاثير را در برابر امواج صدا در زير آب دارد .

dominant wave
موج غالب ~ موج الکترو مغناطيسي که در موجبر معين کمترين فرکانس قطع را داشته باشد . اگر بسامد تحريک بين کمترين فرکانس قطع و فرکانس قطع بعدي باشد ، انرژي فقط به وسيله اين موج حمل خواهد شد .

dominant wavelength
طول موج غالب ~ طول موجي از نور که اگر با نسبت مناسبي با نور استاندارد مرجع ترکيب شود ، رنگ معيني را توليد مي کند .

donor
دهنده ~ ناخالصي مربوط به ستون پنجم جدول تناوبي که با افزودن الکترون آزاد به باند رسانش سيليسيم ، آن را به نوع N تبديل مي کند. فسفر و آرسنيک از دهنده هاي متداول هستند .

donor level
تراز دهنده ~ تراز انرژي واقع در نزديکي باند رسانش در نمودار انرژي يک نيمرساناي غير ذاتي .

dopant
آلاينده ~ عنصر ناخالصي که تحت شرايط به دقت کنترل شده به ماده نيمرسانا افزوده مي شود تا پيوندهاي PN ~ مورد نياز ترانزيستورها و ديودهاي نيمرسانا را ايجاد کند .

doped junction
پيوند آلاييده ~ پيوندي که از افزودن ناخالصي به بلور مذاب و درحال رشد نيمرسانا به دست مي آيد .

doping
آلايش ~ فرايند افزودن ناخالصي شيميايي ( آباينده ) به بلور مذاب نيمرساناو به منظور اصلاح ويژگيهاي الکترونيکي آن به عنوان مثال ، افزودن بر به سيليسيم آن را به نوع P تبديل مي کند . تراکم ناخالصي از چند قسمت در بيليون ( براي نواحي مقاومتي نيمرسانا ) تاکسري از يک درصد ( براي نواحي بسيار رسانا ) متغير اس ...

doping compensation
جبران آلايش ~ افزودن ناخالصي دهنده به نيمرساناي نوع P ~ يا ناخالصي پذيرنده به نيمرساناي نوع N .