dot matrix


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ماتريس نقطه اي ~ روش توليد نويسه ها با استفاده از ماتريسي از نقطه ها .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت dot matrix معنی dot matrix معنی dot matrix به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک dot matrix در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
dot- matrix printer , materix printer
چاپگر ماتريس - نقطه اي ، چاپگر ماتريس ~ نوعي چاپگر که هد آن داراي يک رديف عمودر از پنج يا هفت سيم سخت است که تحت کنترل سيملوله هاي مستقل در مقابل نوار جوهري قرار مي گيرد و نقاطي را روي کاغذ به وجود مي آورند . با حرکت افقي سيمها و انرژيدار کدرن آنها م يتوان الگوي ماتريس - نقطه اي 5ضربدر هفت يا 7 ضرب ...

dot- sequential color television
تلويزيون رنگي نقطه - ترتيبي ~ نوعي سيستم تلويزيون رنگي که در آن نقاط مربوط به رنگهاي اوليه قرمز، آبي و سبز به سرعت پشت سر هم در امتداد هر خط پويش تشکيل مي شوند .

double - amplitude - modulation multiplier
ضرب کننده با مدوله سازي مضاعف دامنه ~ ضرب کننده اي که دامنه سيگنال متغير آن توسط حامل مدوله مي شود و سپس دامنه سيگنال مدوله شده دوباره توسط متغير ديگري مدوله مي شود .با اعمال سيگنال نهايي و مدوله شده ي مضاعف به يک مدوله زداي متوازن ، حاصلضرب دو متغير به دست مي آيد .

double - balanced mixer
مخلوط کننده ي متوازن مضاعف ~ نوعي مخلوط کننده ي متوازن که با استفاده از قطعات کاملاً تطبيق - يافته ، ترانسفورمرهاي متوازن و آرايش پل يا حلقوي ديودها ف تلفات تبديل را به حداقل مي رساند و تابش نواسانساز از آنتن را در اربر دهاي حساس مربوط به گيرنده هاي سوپر هترودين کاهش مي دهد .

double - break switch
کليد دوقطبي ~ کليدي که سيم رسانا را در دو نقطه ي مختلف باز مي کند .

double - button carbon microphone , differential microphon
ميکروفون کربني دودهنه اي و ميکروفون تفاضلي ~ نوعي ميکروفون کربني با دو محفظه دکمه مانند و پر از کربن که هر کدام در يک طرف ديافراگم واقع شده اند و تغييرات مقاومتي را دو برابر ~ مي کنند .

double - channel duplex
ارسال دوسويه دوکاناله ~ روشي براي ارتباط همزمان بين دو ايستگاه با استفاده از دو کانال «آراف» که هر کدام در يک جهت عمل مي کنند.

double-channel simplex
ارسال يکسويه ي دوکاناله ~ روشي براي ارتباط ناهمزمان بين دو ايستگاه با استفاده از دو کانال «آر اف» که هر کدام در يک جهت عمل مي کنند.

double-diffused metal-oxide semiconductor
نيمرساناي اکسيد - فلز دو نفوذي [دي ماس] ~ روشي براي ساخت نيمرساناهاي اکسيد-فلز که طي آن از طريق يک ماسک دو مرحله نفوذ ناخالصي صورت مي گيرد.هر دو نوع ترانزيستور مد- افزايشي و مد- تخليه اي را مي توان با اين روش ساخت . به دليل کوتاه بودن زمانهاي نفوذ ،طول کانال در حد لازم براي ديود ترانزيستورهاي ريزمو ...

double-diffused transistor
ترانزيستور دونفوذي ~ ترانزيستوري که در آن دو پيوندPN با نفوذ گاز ناخالصي از هر دو نوع PوN در پولک نيمرسانا ساخته مي شوند.ناحيه ذاتي را نيز مي توان به وجود آورد.