drain wire '


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
سيم کشانه ، سيم اتصال زمين ~ سيم فلزي سخت که حفاظ کابل سيگنال را به زمين متصل مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت drain wire ' معنی drain wire ' معنی drain wire ' به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک drain wire ' در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
D region
منطق ( دي ) ~ پايين ترين منطقه يون سپهر ( ionosphers ) که در فاصله 40 تا 90 کيلومتري از سطح زمين قرار دارد بيشترين تضعيف امواج راديويي با بسامد بين 1 تا100 مگاهرتز در اين منطقه روي مي دهد و بنابر اين اثر چنداني روي انتشار امواج راديويي موج کوتاه نمي گذارد . اين منطقه در ساعات روز انرژِ امواج راديوي ...

dress
سيم آرايي ~ آرايش دقيق سيمهاي اتصال در مدار به منظور جلو گيري از تزويج و پسخورد ناخواسته .

drift
رانش ، سوق دهي ~ 1.تغييرات کند در برخي از مشخصات يک قطهعه يا وسيله نظير بسامد ف جريان توازن ، جهت ( مثلاًدر ژيروسکوپ ) ، يا مسير مطلوب حرکت . تغييرات دما يکي از عوامل متداول ايجاد تغيير در بسامد يا توازن مدارهاست 2. حرکت باربرها در نيمرسانا تحت تاثير ولتاژ اعمال شده به آن 3. تغييراتي که به تدريج در ...

drift mobility , mobility
تحرک رانشي، تحرک ~ سرعت ميانگين رانش باربرها به ازاء واحد ميدان الکتريکي در نيمرساناي همگن .

drift space
فضاي رانش ~ فضايي در لامپ الکتروني که به ميزان زيادي عاري از ميدانهاي متناوب اعمال شده از بيرون است و الکترونها در آنجا دوباره مستقر مي شوند . در کايسترون الکترونهاي مدوله شده با سرعت به صورت دسته هايي در اين ناحيه جمع مي شوند .

drift velocity
سرعت رانش ~ سرعت ميانگين الکتروني که تحت تاثير ميدان الکتريکي در حال حرکت است . اين سرعت متناظر با جريان خالص در قطعه نيمرسانا يا لامپ الکتروني است .

drip loop
حلقه ابريز ~ حلقه اي رو به پايين که در ورودي آنتن يا کابلهاي ديگر و درست قبل از ورود به ساختمان کار گذشته مي شود و آب را از پايين آن خارج هدايت مي کند .

driven array
آرايه ي تحريکي ~ نوعي آنتن آرايه اي که از تعداد زيادي عنصر تحريکي ، معمولاً دوقطبي نيم موج ، تشکيل مي شود و يک منبع مشترک آنها را به صورت همفاز يا ناهمقاز تغذيه مي کند . نمونه هاي آن عبارت اتند از آرايه هاي متعامد ف هم - خط ، و سرتاب .

driven element
عنصر تحريکي ~ عنصري از آنتن که مستقيماً به خط انتقال متصل شده است .

drive pulse
پالس تحريک ~ نيروي محرکه مغناطيسي پالسي که از طريق يک يا چند منبع به سلول مغناطيسي اعمال مي شود .