electric coupling


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تزويج الکتريکي ~ ماشين چرخاني که گشتاور آن به روشهاي الکتريکي يا مغناطيسي منتقل يا کنترل مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electric coupling معنی electric coupling معنی electric coupling به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electric coupling در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electric dipole
دو قطبي الکتريکي ~ يک زوج بار مساوي و مختلف العلامه که در فاصله ي بسيار کمي از هم قرار دارند.

electric-discharge lamp
لامپ تخليه ي الکتريکي ~ نوعي لامپ که در اثر عبور جريان از گاز يا بخار درون محفظه ي شيشه اي و بي منفذ ان نور توليد مي کند. نمونه اين لامپها عبارت اند از آرگني ، بخار جيوه اي ، نئوني و بخار سديمي .

electric-discharge machining
ماشين کاري با تخليه ي الکتريکي [ اي دي ام ] ~ نوعي فرايند برش فلزات که طي آن تخليه هاي بسامد - بالا از طريق ابزاري فلزي با بار منفي منجر به فرسايش الکتريکي و کنده شدن فلز از سطح مورد نظر مي شود. در اين روش الکتروليت وجود ندارد اما قطعه هر از گاهي بايد در روغن فرو برده شود تا براده ها از روي آن پاک ...

electric dynamometer
ديناموسنج الکتريکي ؛ لنگرسنج الکتريکي ~ نوعي موتور يا مولد الکتريکي که مجهز به نمايشگر براي نمايش مقدار گشتاور است.

electric energy
انرژي الکتريکي ~ انتگرال زماني توان لحظه اي ورودي يا خروجي مدار يا وسيله . واحد اصلي آن وات - ساعت است.

electric eye
چشم الکتريکي ~ اصطلاح عاميانه براي سلول نوري photocell .

electric field
ميدان الکتريکي ~ 1. ناحيه ي اطراف يک جسم باردار الکتريکي که در آن به ساير اجسام باردار نيروي جاذبه يا دافعه وارد مي شود. 2. مؤلفه الکتريکي ميدان الکترومغناطيسي مرتبط با امواج راديويي يا الکترونهاي متحرک .

electric field strength
شدت ميدان الکتريکي ~ اندازه ي بردار ميدان الکتريکي

electric field vector; electric vector
بردار ميدان الکتريکي؛ بردار الکتريکي ~ نيروي وارد بر واحد بار ثابت و مثبت در نقطه اي از ميدان الکتريکي .

electric flux density; electric displacement; electric displacement density
چگالي شار الکتريکي ~ برداري که اندازه ي آن برابر با مقدار بار در واحد سطح است که روي صفحه ي فلزي نازکي که در نقطه اي از ميدان الکتريکي و در جهت بيشترين بار قرار گرفته است ، ظاهر مي شود . اين بردار عمود بر صفحه و جهت آن از منفي به مثبت است .