electronegative


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
الکترومنفي ويژگي قطبيت الکتريکي منفي.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electronegative معنی electronegative معنی electronegative به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electronegative در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electron emission ; emission
گسيل الکتروني ؛ گسيل ~ آزاد شدن الکترونها از يک الکترود به فضاي اطراف که معمولاً تحت تأثير گرما ، نور، يا ولتاژ انجام مي گيرد .

electron flow
شارش الکتروني ~ جريان توليد شده در اثر حرکت الکترونهاي آزاد به طرف پايانه ي مثبت . جهت شارش الکترونها بر خلاف جهت جريان است.

electron gun
تفنگ الکتروني ~ مجموعه اي متشکل از يک کاتد ، شبکه ، تعدادي آند و الکترودهاي ديگري که مي توانند يک باريکه ي الکتروني را توليد و سپس طوري آن را کنترل ، کانوني ، و منحرف کنند که در يک نقطه ي مشخص همگرا شود. تفنگ الکتروني خود زير مجموعه اي از لامپ پرتو کاتدي ، لامپ دوربين تلويزيوني ، و انواع مختلفي از ...

electronic
الکترونيکي ~ اشاره به وسيله ،قطعه، محصول، مدار، يا سيستمي که عملکرد آن به مدارهاي الکترونيکي درون آن بستگي دارد.

electronically agile radar
رادار فعال الکترونيکي ~ نوعي سيستم رادار با توانايي ايجاد تغييرات سريع در بسامد ، توان خروجي، روش مدوله سازي ، و جهت باريکه ي آن توسط رايانه . رادارهاي فعال زميني ،هوايي و دريايي همگي داراي آنتن آرايه -فازي (antennaphased-array ) هستند .

electronically programmable logic device
قطعه ي منطقي برنامه پذير الکترونيکي [ اي پي ال پي دي] ~ نوعي قطعه ي برنامه پذير ميداني که به جاي پيوندهاي فيوزي از ترانزيستور براي کنترل مسير سيگنال ها در آرايه ي ثابت بلوکهاي منطقي خود استفاده مي کند. براي برنامه نويسي دوباره ي «اي پي دي» بايد تراشه را در عرض نور فرابنفش قرار داد تا بخش ايپرام آن ...

electronically tuned oscillator
نوسانساز تنظيم -الکترونيکي ~ نوسان سازي که بسامد آن با تغيير ولتاژ يا جريان يک الکترود قابل تنظيم است .

electronic calculator
ماشين حساب الکترونيکي ~ ماشين حسابي که با استفاده از يک پردازنده ي مدار مجتمع محاسبات رياضي را انجام و نتايج را روي نمايشگر رقمي نشان مي دهد. در مدلهاي پيشرفته ي ماشين حساب الکترونيکي علاوه بر چهار عمل اصلي ،توابع مختلف رياضي نظير نمايي ،مثلثاتي ، ونيز قابليت اجراي برنامه هاي محدود وجود دارد. در مد ...

electronic chart display information system
سيستم اطلاعاتي نمايش نمودار الکترونيکي [ اي سي دي آي اس] ~ سيستم يکپارچه کننده ي اطلاعات به دست آمده از ماهواره هاي « جي پي اس» و سرعت سنج کشتي ، قطب نماي ژيروسکوپي ، و رادار با استفاده از نمودارهاي الکترونيکي تهيه شده توسط سازمان هيدروگرافيک ملي.

electronic chart system
سيستم نمودار الکترونيکي [ اي سي اس] ~ اطلاعات مربوط به ناوبري که براي نمايش توسط رايانه به صورت رقمي در آمده و در آن ذخيره شده اند. موقعيتهاي نشان داده شده در اين سيستمها معمولاً بر اساس اندازه گيري هاي انجام شده توسط ماهواره هاي تعيين موقعيت جهاني « جي پي اس» است .