electronic engineer


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مهندس الکترونيک ~ مهندس فارغ التحصيل با ردجه ي مهندسي الکترونيک از يک دانشگاه يا کالج معتبر ، يا فارغ التحصيل با درجه ي مهندسي برق که در زمينه ي الکترونيک تخصص پيدا کرده باشد ، يا دانش و تجربه ي لازم براي کار با مدارها و قطعات الکترونيکي را کسب کرده باشد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electronic engineer معنی electronic engineer معنی electronic engineer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electronic engineer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electronics industry
صنعت الکترونيک ~ صنايعي که در زمينه ي طراحي ، توسعه ، ساخت و توليد تجهيزات ، سيستمها ، وسايل و قطعات الکترونيکي فعاليت مي کنند .

electronic speedometer
سرعت سنج الکترونيکي ~ نوعي سرعت سنج که در آن يک تراديسنده پالسهاي مربوط به سرعت و مسافت را از طريق ، سيم و نه رابطهاي مکانيکي، به نشانگر هاي مربوط ارسال مي کند .

electronics serviceman
تعمير کار الکترونيک ~ فردي که صلاحيت لازم براي تغمير و نگهداري تجهيزات الکترونيکي را داراست .

electronics technician
فن ورز الکترونيک ، تکنيسين الکترو نيک ~ فردي که داراي مهارتهاي عملي و نظري لازم رد زمينه ي فناوري الکترونيک است و مي تواند زير نظر مهندس الکترونيک يا مستقلا کارهاي مربوط به سوار کردن ، آزمايش ، و تعمير تجهيزات الکترونيکي را در کارخانه ها ، آزمايشگاهها و مشاغل خصوصي انجام دهد .

electronic switch
کليد الکترونيکي ~ مداري الکترونيکي که مانند يک کليد بسيار سريع عمل مي کند .

electronic thermometer
دماسنج الکترونيکي ~ دماسنجي که حسگر آن معمولاً يک ترميتور است و در رو يانزديکي جسم مورد نظر قرار داده مي شود . نوع دهاني ان مي تواند در ظرف 20 ثانيه دماي بدن را مشخص کند در حالي که براي دماسنجهاي طبي جيوه اي اين زمان حداقل 3 دقيقه است .

electronic tuning
تنظيم الکترونيکي ~ تنظيم مدارهاي فر ستنده ، گيرنده و ساير تجهيزات تنظيم شونده به کمک تغيير ولتاژ و نه تنظيم دستي عناصر مدار .

electronic tuning range
گستره ي تنظيم الکترونيکي ~ گستره ي بسامدي مربوط به تنظيم پيوسته ي يک نوسان ساز تنظيم شونده ي الکترونيکي بين دو نقطه ي عملياتي با حداقل توان خروجي مشخص .

electoronic tuning sensitivity
حساسيت تنظيم الکترونيکي ~ آهنک تغيير بسامد يک نوسان ساز الکترونيکي با ولتاژ يا جريان .

electronic viewfinder
نماياب الکترونيکي ~ نماياب مورد استفاده در دوربين تلويزيوني که با استفاده از لامپ تصوير پرتو - کاتدي ، تصوير تلويزيوني ارسال شده را نمايش مي دهد .