electronic tuning


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تنظيم الکترونيکي ~ تنظيم مدارهاي فر ستنده ، گيرنده و ساير تجهيزات تنظيم شونده به کمک تغيير ولتاژ و نه تنظيم دستي عناصر مدار .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electronic tuning معنی electronic tuning معنی electronic tuning به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electronic tuning در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electronic tuning range
گستره ي تنظيم الکترونيکي ~ گستره ي بسامدي مربوط به تنظيم پيوسته ي يک نوسان ساز تنظيم شونده ي الکترونيکي بين دو نقطه ي عملياتي با حداقل توان خروجي مشخص .

electoronic tuning sensitivity
حساسيت تنظيم الکترونيکي ~ آهنک تغيير بسامد يک نوسان ساز الکترونيکي با ولتاژ يا جريان .

electronic viewfinder
نماياب الکترونيکي ~ نماياب مورد استفاده در دوربين تلويزيوني که با استفاده از لامپ تصوير پرتو - کاتدي ، تصوير تلويزيوني ارسال شده را نمايش مي دهد .

electronic woltmeter
ولت سنج الکترونيکي ~ نوعي ولت سنج که با استفاده از ويژگيهاي يکسو سازي و تقويت قطعات الکترونيکي و مدارهاي مربوط به آنها ف مشخصه هاي مطلوبي نظير امپدانس ورودي بالا، گستره ي بسامدي وسيع ، و نمايش مقادير اوج رادار است .

electronic warfare
جنگ الکترونيکي ~ استفاده از مدارها و وسايل الکترونيکي در جنگهاي فعال و غير فعال و در فعاليتهايي نظير مراقبت ، هدايت ، مخابرات ، ناوبري و کنترل آتش سلاحها ، مراقبت توسط رادار ، سونار ، ماهواره ها و تجهيزات راديويي انجام مي شود . هدايت موشکها و ساير سلاحها به وسيله ي ( آر - اف ) و ليزر ها ، مخابرات ت ...

electronic watch
ساعت الکترونيکي ~ ساعتي که در آن از بلور کوارتز يا دياپازون به همراه مدارهاي الکترونيکي و باتري استفاده مي شود و دقت بيشتري نسبت به ساعت هاي مکانيکي متداول دارد .

electronic wattmeter
وات سنج الکترونيکي ~ نوعي وات سنج که با استفادده از دو ولت سنج الکترونيکي مشابه مقداري متناسب با حاصل ضرب دو ولتاژ توليد مي کنند که بر روي مقياس مدرج شده بر حسب توان قابل قرائت است . يکي از ولتاژها مربوط به ولتاژ دو سر بار و ديگري ولتاژ دوسر کي مقاومت سري با بار است .

electron image
تصوير الکتروني ~ 1. تصوير تشکيل شده در جرياني از الکترونها . چگالي الکترونها در هر نقطه متناسب با روشنايي نقطه ي متناظر در تصوير نوري است . 2. الگويي از بارهاي الکتريکي در روي يک صفحه ي عايق که در ان مقدار بار در هر نقطه تناسب با روشنايي نقطه ي متناظر در تصوير نوري است .

electron injector
تزريقگر الکترون ~ تفنگي که باريکه اي از الکترونها را به داخل محفظه ي خلأ يک طيف نگار جرمي ، بتاترون ، يا ساير شتا دهنده هاي بزرگ الکترون تزريق مي کند.

electron lens
عدسي الکتروني ~ آرايشي از الکترودها ، با يا بدون پيچکهاي کانونش مغناطيسي ، که ابعاد باريکه ي لامپ الکتروني را کنترل مي کند.