electron rest mass

electron shell

پوسته ي الکتروني ~ آرايش الکترونها در مداري معين در بيرون هسته ي اتم . همه ي الکترونهاي واقع در يک پوسته داراي سطح انرژي يکساني هستند.

electron spin

اسپين الکترون ~ چرخش الکترون به دور محور خود که بر اندازه حرکت زاويه اي آن مؤثر است.

electron spin resonance

تشديد اسپيني الکترون ~ بر هم کنش ميدانهاي الکتريکي و مغناطيسي با اسپين الکترون در حول محور خود .

electron spin resonance spectrometer

طيف سنج تشديد اسپيني الکترون ~ طيف سنجي که بر اساس تشديد پارامغناطيسي الکترون کار مي کند.

electron synchrotron

سنکروترون الکتروني ~ نوعي سنکروترون که براي شتابدهي الکترونها طراحي شده است. با برخورد باريکه ي الکتروني به صفحه ي هدف داخلي ، پرتوهاي پر انرژي گاما توليد مي شود که در خارج از دستگاه استفاده مي شوند.

electron trajectory

مسير الکترون ~ مسيري که يک لامپ الکتروني طي مي کند.

electron tube

لامپ الکتروني ~ وسيله اي الکتروني که در آن حرکت الکترونها در محيط خلأ يا گاز و با پوشش کاملاً بي منفذ ، منجر به برقراري جريان الکتريکي مي شود. لامپ الکتروني مي تواند اعمال مختلفي نظير يکسو سازي ، تقويت ، مدوله سازي ، مدوله زدايي ، نوسان و مجدود سازي را انجام دهد. انواع آن عبارت اند از : cathode-ray ...

electron-tube amplifier

تقويت کننده لامپ الکتروني ~ تقويت کننده اي که با استفاده از لامپهاي خلأ عمليات دريافت و تقويت توان را انجام مي دهد.

electron-tube coupler

تزويجگر لامپ الکتروني ~ تزويجگري که اختصاصاً براي قرارگيري بين يک لامپ الکتروني نظير مگنترون و مدار ورودي يا خروجي مانند خط انتقال طراحي شده است .

electronvlt

الکترون ولت [ اي وي ] ~ واحد انرژي برابر با مقدار انرژي که يک الکترون هنگام عبور از اختلاف پتانسيل يک ولت در محيط خلأ به دست مي آورد. يک الکترون ولت برابر است با 1/60219 × 10 به توان 12- اي آر جي.