electron-tube amplifier


اصطلاح
برق و الکترونیک
23 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تقويت کننده لامپ الکتروني ~ تقويت کننده اي که با استفاده از لامپهاي خلأ عمليات دريافت و تقويت توان را انجام مي دهد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electron-tube amplifier معنی electron-tube amplifier معنی electron-tube amplifier به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electron-tube amplifier در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electron-tube coupler
تزويجگر لامپ الکتروني ~ تزويجگري که اختصاصاً براي قرارگيري بين يک لامپ الکتروني نظير مگنترون و مدار ورودي يا خروجي مانند خط انتقال طراحي شده است .

electronvlt
الکترون ولت [ اي وي ] ~ واحد انرژي برابر با مقدار انرژي که يک الکترون هنگام عبور از اختلاف پتانسيل يک ولت در محيط خلأ به دست مي آورد. يک الکترون ولت برابر است با 1/60219 × 10 به توان 12- اي آر جي.

electron-wave tube
لامپ موج - الکتروني ~ نوعي لامپ الکتروني که در آن بر هم کنش جريانهاي الکتروني با سرعتهاي متفاوت منجر به مدوله سازي سيگنال و تغيير تدريجي ان در امتداد جريان الکتروني مي شود.

electooptical effect
اثر الکترونوري ؛ اثر الکترواپتيکي ~ تغيير ضريب شکست برخي از مواد تحت تأثير ميدان الکتريکي .

electrooptical material
ماده ي الکترونوري ~ ماده اي که مي تواند اطلاعات الکتريکي را به اطلاعات نوري تبديل کند و يا پاسخ به سيگنالهاي الکتريکي ؛ عملي نوري انجام دهد. نمونه ي آن تيتانيات زيرکونات لانتانيم سرب، نوعي سراميک فروالکتريکي شفاف ، است که مي توان ويژگيهاي نوري آن را به کمک ميدان الکتريکي تغيير داد . از اين مواد برا ...

electrooptical modulator
مدوله ساز الکترو نوري ~ نوعي مدوله ساز نوري که در آن از سلول ( کر ) يک بلور الکترونوري ، يا ساير قطعات الکترونوري کنترل شونده با سيگنال براي مدوله سازي دامنه ، فاز ، بسامد ، يا جهت باريکه ي نور استفاده مي شود . درباريکه هاي ليزري گستره ي بسامد درمدوله سازي به حدود گيگاهرتز نيز مي رسد .

electrooptical shutter
شاتر الکترونوري ، نوربند الکترونوري ~ دريچه اي که به کمک سلور کر باريکه ي نور را مدوله ميکند .

electrooptics
الکترواپتيک ، نور الکتريک ~ شاخه اي از نور شناسي که در مورد اثر ميدان الکتريکي بر پرتوهاي نور گذرنده از يک ماده ي الکترونوري بحث مي کند . کاربرد نمونه ي آن سلول ( کر ) است که در آن با اعمال سيگنال ولتاژ به سلول مايع ، باريکه ي نور هدايت شده به طرف سلول مدوله مي شود. اصطلاح نور الکتريک بعضاً به جاي ...

electrophoresis , eataphoresis
الکتروفورز ، کاتافورز ~ حرکت ذرات باردار معلق در يک شاره تحت تاثير ميدان الکتريکي .

electrophoretic display
نمايشگر الکترو فورزي ~ نوعي نمايشگر بلور مايع که براي بهبود کنتر است رنگ و درخايي ، مقداري رنگينه ي جاذب نور به مايع افزوده شده است . درات باردار رنگينه تحت تاثير ميدان الکتريکي به حرکت در مي آيند . تعليق رنگينه ي سفيد در شاره سياه در بين الکترودهاي شفاف و اعمال ولتاژ ( دي سي ) موجب نشست ذرات به رو ...