electrophoresis , eataphoresis


اصطلاح
برق و الکترونیک
30 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
الکتروفورز ، کاتافورز ~ حرکت ذرات باردار معلق در يک شاره تحت تاثير ميدان الکتريکي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electrophoresis , eataphoresis معنی electrophoresis , eataphoresis معنی electrophoresis , eataphoresis به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electrophoresis , eataphoresis در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electrophoretic display
نمايشگر الکترو فورزي ~ نوعي نمايشگر بلور مايع که براي بهبود کنتر است رنگ و درخايي ، مقداري رنگينه ي جاذب نور به مايع افزوده شده است . درات باردار رنگينه تحت تاثير ميدان الکتريکي به حرکت در مي آيند . تعليق رنگينه ي سفيد در شاره سياه در بين الکترودهاي شفاف و اعمال ولتاژ ( دي سي ) موجب نشست ذرات به رو ...

electrophorus
الکتروفور ~ وسيله اي که به کمک القا ، بارهاي الکتريکي توليد مي کند و از يک صفحه ي فلزي و قرصي از ماده ي عايق رزيني تشکيل شده است . قرص عايق از طريق مالش با پوست يا مو داراي بار منفي مي شود . صفحه ي فلزي ، که روي پايه ي عايق نصب شده است ، طوري روي قرص قرار مي گيرد که از طريق القا باردار شود ( سطح پا ...

electrophnotography
عکس برداري الکتريکي ~ نام اوليه ي روش زيروگرافي که در دستگاههاي زياکس استفاده مي شود و در سال 1937 توسط چتر . اف کارلون اختراع شد. در حال حاضر عکس برداري الکتريکي شامل هر دو روش زير و گرافي و زير و راديو گرافي مي شود .

electroplating
آبکاري الکتريکي ~ نشاندن پوششي از فلز روي جسم رسانا با استفاده از الکتريسيته و به منظور حفاظت ، تزيين يا کاربردهاي ديگر . جسم مورد نظر در الکتروليت قرار داده شده و به يک سر منبع ولتاژ ( دي سي ) وصل مي شود . سر ديگر منبع نيز به فلزپوشش واقع در داخل الکتروليت متصل مي شود با بر قراري جريان بين الکترود ...

electropolishing
جلادهي الکتريکي ~ فرايند توليد کي سطح صيقلي صاف روي فلز از طريق اتصال آن به آند الکتروليت و حل ناهمواريهاي جزئي .

electropositive
اکترومثبت ~ ويژگي مربوط به قطبيت الکتريکي مثبت .

electrorefining
تصفيه ي الکتريکي ~ فرايند حل کردن فلز رد آند ناخالص به وسيله ي نشست الکتريکيو نشاندن حالت خالص آن در کاتد.

electroresistive effect
اثر الکترومقاومتي ~ تغيير مقاومت ويژه ي برخي مواد بر اثر تغيير ولتاژ وارد شده به آنها . واريستور بر اين اساس کار مي کند .

electroscope
الکتروسکوپ ، برق نما ~ دستگاهي براي آشکارسازي بارهاي الکتريکي به وسيلهي نيروهاي مکانيکي که بين اجسام بار دار وارد مي شود . در نوعي از آن دونورا باريک طلايي که در يک بطري شيشه اي آويزان شده اند ف در صورت باردار شدن يکديگر را دفع مي کنند . زاويه ي بين اين دو نوار متناسب با مقدار بار الکتريکي است .

electrosensitive paper
کاغذ حساس به الکتريسيته ~ کاغذ رسانايي که در اثر عبور جريان الکتريکي از آن به رنگي تيره در مي آيد.