emitter-function logic


اصطلاح
برق و الکترونیک
22 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
منطق عمل - اميتري [ اي اف ال ] ~ شکلي از مجتمع سازي مقياس - وسيع که کارايي منطق تزويج - اميتري را به فشردگي ساختارهاي چند اميتري ترکيب مي کند . سادگي دريچه ها در اين منطق موجب کاهش تأخير انتشار ، اتلاف توان وتعداد سطوح منطقي موردنياز مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت emitter-function logic معنی emitter-function logic معنی emitter-function logic به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک emitter-function logic در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
emitter junction
پيوند اميتر ~ پيوندي در ترانزيستور که معمولاً در حالت کم- مقاومت باياس مي شود تا باربرهاي اقليت را به داخل بيس تزريق کند.

emitter stabilization
پايدار سازي اميتر ~ استفاده از ديود زنر يا قطعات مشابه براي ثابت نگهداشتن ولتاژ اميتر در يک ترانزيستوري عليرغم تغييرات عادي باياس بيس .

empirical
تجربي ~ بر اساس اندازه گيري واقعي ، مشاهده يا آزمايش و نه به صورت نظري.

empty band
باند خالي ترازهاي انرژي يک اتم که توسط الکترونها اشغال نشده باشند.

emulation
تقليد ~ استفاده از سخت افزار و / يا نرم افزاري که عملکرد يک وسيله يا سيستم را شبيه سازي مي کند و امکان اصلاح و توسعه کاربردهاي آن را فراهم مي سازد . نمونه آن چاپگرهاي رايانه اي با مدارهاي برنامه پذير هستند که ~ مي توانند سيگنالهاي ورودي / خروجي را با فرمت چاپگري از سازنده ي ديگر ارسال کنند. اين اصط ...

emulator
مقلد ~ وسيله يا سيستمي که سخت افزار و/ يا نرم افزار به کار رفته در آن امکان عملکرد مشابه با يک وسيله ديگر را فراهم مي کند.

enable
فعال سازي ~ تحريک مدار يا دريچه با اعمال يا برداشتن سيگنال يا پالس مناسب.

enabling gate
دريچه ي فعال ساز ~ مداري که شروع و طول پالس تحريک را تعين مي کند.

enabling pulse
پالس فعال ساز ~ پالسي که مدار را براي عمليات بعدي آماده مي کند.

enameled wire
سيم لعاب دار ~ سيمي که بالايه عايقي از لعاب پخته پوشانده شده است .