feeder

feedforward

پيشخورد ~ روشي براي بهبود تنظيم و ثبيت خط با اندازه گيري مستقيم ولتاژ ورودي مدار.

feed- forward control

کنترل پيشخوردي ~ نوعي کنترل فرايند که در آن با آشکار کردن تغييرات ورودي فرايند و قبل از فعال شدن خروجي ، يک سيگنال تصحيح حدسي اعمال مي شود.

feed- forward network

شبکه ي پيشخورد ~ نوعي شبکه ي بيروني و کاهنده اعوجاج کهبه همراه تقويت کننده هاي رده ي « سي» در خدمات مخابراتي ماهواره اي استفاده مي شود. سيگنال خطا با نمونه گيري از ورودي و خروجي تقويت کننده تقويت کننده ي اعوجاج دار به دست مي آيد. با پردازش و ترکيب اين سيگنال خطا بعد از خروجي تقويت کننده و حذف خطاها ...

feedline

خط تغذيه ~ سيم يا کابل بين آنتن و فرستده يا گيرنده .

feedthrough; via connection

توگذر ؛ اتصال مجرا ~ رسانايي که دو طرف يک تخته مدار چاپي را به هم اتصال مي دهد.

feedthrough capacitor

خازن توگذر ~ عايق توگذر که طرفيت معيني را بين رساناي توگذر و بدنه ي آن ايجاد مي کند. در مدارهاي « يو اچ اف» از آن به عنوان کنارگذر استفاده مي شود.

feedthrough terminal ; feed through insulator

پايانه ي توگذر ~ نوعي استوانه ي عايق با سيم هم محور که در سوراخ ايجاد شده در بدنه يا قاب فلزي نصب مي شود و انرژي يا سيگنال الکتريکي را عبور مي دهد.

feet per second

فوت در ثانيه ~ واحدي براي سرعت صدا در محيط. سرعت صدا در هوا و در شرايط استاندارد سطح دريا تقريباً برابر با 1080 اف تي/ اس ( 330 متر بر ثانيه ) و در آب برابر با 4800 اف تي/اس ( 1460 متر بر ثانيه) است.

female-connector

اتصال ماده ،پ؛ رابط ماده ~ اتصال دهنده اي که اتصالات آن در تورفتگيها کار کذاشته شده اند. سراتصالهاي ماده ، سوکتها و پريزهاي برق نمونه اي از اتصال دهنده هاي ماده هستند.

femto

فمتو- [ اف] ~ پيشوندي که ضريب 10 به توان 13- ، يا 0/000000000000001 يا يکهرازم يک ميليونيم يک ميليونيم را نمايش مي دهد.