female-connector


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
اتصال ماده ،پ؛ رابط ماده ~ اتصال دهنده اي که اتصالات آن در تورفتگيها کار کذاشته شده اند. سراتصالهاي ماده ، سوکتها و پريزهاي برق نمونه اي از اتصال دهنده هاي ماده هستند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت female-connector معنی female-connector معنی female-connector به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک female-connector در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
femto
فمتو- [ اف] ~ پيشوندي که ضريب 10 به توان 13- ، يا 0/000000000000001 يا يکهرازم يک ميليونيم يک ميليونيم را نمايش مي دهد.

femtoampere
فمتو آمپر [ اف اي ] ~ واحد جريان برابر با 10 به توان 13- آمپر .

femtosecond
فمتو ثانيه [ اف اس] ~ واحد زمان برابر با 10 به توان 13- ثانيه .

femtovolt
فمتو ولت برابر با 10 به توان 13- ولت.

femtowatt
فمتو وات [ اف دبليو] ~ واحد تواه برابر با 10 به توان 13- وات.

Fermat's principle
اصل فرما ~ هر موج مغناطيسي کوتاهترين مسير انتشارش بين دو نقطه را از لحاظ زماني انتخاب مي کند.

fernico; Kovar
فرنيکو ؛ کووار ~ آلياژي از آهن- نيکل و کبالت که ضريب انبساط آن مشابه با شيشه است و براي درزبنديهاي شيشه- به - فلز در لامپهاي توان و ساير محفظه هاي خلأ به کار مي رود.

ferric
فريک ~ داراي ترکيب سه ظرفيتي از آهن .

ferric oxide
اکسيد فريک ~ اکسيد آهن مغناطيسي به رنگ قرمز که در پوشش نوارهاي ضبط مغناطيسي استفاده مي شود.

ferrimagnetic limiter
محدود ساز فري مغناطيسي ~ نوعي محدود ساز توان که جانشين لامپهاي تي آر در سيستمهاي ريزموج مي شود. در آن از مواد فري مغناطيسي با ويژگيهاي غير خطي نظير فريت يا نارسنگ ( گارنت ) استفاده شده است.